نویسنده متعهد یا کتاب متعهد؟
ماتیاس انارد، نویسنده فرانسوی که عربی و فارسی را به خوبی میداند ۶۰۰ صفحه رمان
خود را در یک جمله نوشته؛ کوما در متن زیاد به کار رفته، ولی نقطهای وجود ندارد، فقط
در پایان آخرین جمله کتاب. موضوع رمان هم شاید این بینقطگی را توجیه کند: جنگ و
جنایات و درهمآمیزیها و زندگی در منطقه خاورمیانه و در دو سوی مدیترانه. اسم
کتاب به فرانسوی Zone است و در آلمانی و انگلیسی هم با عنوان Zone منتشر شده که منطقه معنی میدهد.
کتاب در قالب مونولوگ درونی یک فرد بربریت
دوران معاصر را در بافتی ادبی روایت میکند، کاری
توام با ریسک که میتواند زیباشناسی را در خدمت تصویری بیخطر و خنثیکننده
از خشونت درآورد. اما انارد تقریبا به این دام نمیافتد.
راوی
رمان فرانس سرویان میکروویچ نام دارد که با چمدانی پر از اسناد و مدارک محرمانه و حاوی
نام جنایتکاران جنگی، تجاوزگران جنسی و جلادان منطقه مدیترانه در قطاری از میلان
به رم میرود تا با فروش آنها به واتیکان برای همیشه با جاسوسی برای سازمانهای
امنیتی وداع کند.
میکرویچ جوانی است از پدری فرانسوی که در
جنگ علیه استقلال الجزایر شرکت داشته و مادری کروات. میکرویچ حالا خود به عنوان مزدور در کنار ارتش فرنجایو توچمن، رهبر
کرواتها در جنگ علیه صربستان (۱۹۹۲) حاضر است و گرایش فاشیستی حزب توچمن هم چندان
برایش مهم نیست. از همین سالهاست که خشونت و قتل و جاسوسی برای او به امری عادی
تلقی میشود، گیرم که در درونش چیزهایی انسانی هنوز باقی است.
پس از جنگ مدتی در ونیز اقامت میکند تا
اثرات کابوسگونه و آسیبهای روانی جنگ کرواسی را مرحم گذارد. بعد از آن به خدمت
سازمان جاسوسی فرانسه درمیآید و در همان سالهای جنگ داخلی میان ارتش و اسلامگراها
به الجزایر فرستاده میشود. تصویرهایی که از خشونت این جنگ میدهد بعضا میخکوب
کننده است: «من در جایی به تهیه گزارش مشغول شدم که جلادان و قاتلان با لبی خندان
تیغ بر گلوی کودکان میگذارند.»
میکرویچ در الجزایر کار برای سیا را هم
شروع میکند. بعدا به مصر اعزام میشود جایی که آشنایی با یکی از افسران ارتش نازی روی میدهد، افسری که مسئول بدرفتاری با زنان اسیر در اردوگاههای
کار هیتلری بوده و بعد از جنگ به مصر گریخته است. در آنجا البته به دلیل دیگری
زندانی میشود و حالا آدم معتاد به الکلی است که تنها یک آرزو دارد: یک بار دیگر
بتواند به میهنش (آلمان) برگردد...
و
بعد انتگرهکردن بخشهایی از یک کتاب در باره جنگ داخلی لبنان و سپس دیدار با یک
جاسوس موساد و درگیرکردن خواننده در ماجرای کشتار فلسطینیان در صبرا و شتیلا... تا
با همه این روایتها نقبی هم به پیشینه قدیمیتر جنگ و خشونت در منطقه بزند، از
نبرد ترموپیلن یا جنگ دریایی لاپنتو که سروانتس هم در آن حی و حاضر بود تا جنگ
جهانی اول و هولوکاست و جنگ علیه تروریسم جرج بوش در عراق و ...
همین جنگ آخر سبب میشود که میکرویچ سر از
بغداد درآورد و دیداری داشته باشد با مزدورانی که همراه با او در جنگ کرواسی حاضر
بودند و ...
و همه اینها در حالی است که میکرویچ گاه
و بیگاه با توصیف گیرا از مناظری که از شیشه قطار میبیند دوباره به یاد میآورد
که داستان از کجا شروع شده و به کجا میرود.
انارد کتاب را در ۲۴ فصل نوشته که به نوعی
تداعی ۲۴ فصل کتاب الیاس هومر است. فاصله میان میلان تا رم هم ۹ ایستگاه است که
این هم به نوعی قرینهسازی با ۹ مرحله دوزخ در کتاب دانته است.
در مجموع میکرویچ هم جنایتکار است و هم
قربانی، قربانی شرایط و موقعیتها. اما خودش هم دلیل و انگیزهای نمیبیند که این
شرایط را عمده کند و به توجیه کارهایش بپردازد. با این همه، «تقصیر» و «مسئولیت» چه
به صورت فردی و چه به صورت جمعیاش و نوع رویارویی با آن مضمون اصلی کتاب را تشکیل
میدهد.
انگیزه نوشتن در باره کتاب انارد که دو سال پیش خواندم، مصاحبهای
است که او اخیرا کرده. میگوید که انگیزهاش در نوشتن «منطقه» این بوده که به
عنوان دانشجو علاقهمند میشود در باره جنگ داخلی لبنان بنویسد؛ به خصوص میخواسته
بداند که افراد درگیر دراین جنگ چه نظر و برخوردی با مسئله خشونتی دارند که خود
متحمل شده یا به دیگری وارد کردهاند. پس، به خواندن گزارشهای جنگ بسنده نمیکند، به
لبنان میرود و در آنجا با سراغگرفتن از پیکارجویان جنگ داخلی با آنها به مصاحبه
مینشیند. انارد این مواد خام را با روایتها و شهادتهای حاضران در دو جنگ جهانی و
استناد به تاریخ به درونمایه کتاب «منطقه» بدل کرده است. در مجموع به گفته خود
انارد ۹۰ درصد کتاب بر فاکتهای واقعی استوارند، گیرم که فاکتها اینجا و آنجا در
کانتکست متفاوتی مطرح شدهاند.
انارد در این مصاحبه خود را به «ادبیات
درگیر» متعهد میداند و میگوید که با رمانهایی که به کلی از سیاست و مسائل
اجتماعی دورند غریبه است. در عین حال میگوید که خود را نویسندهای متعهد در معنای
رایج دهه شصت و هفتاد دهه سده پیش نمیداند: «امروزه کتابها هستند که متعهدند و
درگیر نه نویسندهها. در آن سالها حرف روشنفکران برد و وزن خاصی داشت به خاطرخود
آنها. کارگران اگر توجهای به ژان پل سارتر میکردند بیش از آن که به خاطر کتابهایش
باشد به خاطر مواضع و حرفهایش در عرصه عمومی بود. امروز اما روشنفکر و نویسنده
حرفش این برد و اهمیت را ندارد.»
رمان تازه انارد با نام "دزدان خیابان" در
باره «بهار عربی» است که در آن هم به همان نحوی که برای «منطقه» تحقیق کرده، با
شاهدانی به گفتوگو نشسته و ... امید که فرصت خواندن و نوشتن در بارهاش پیش
بیاید.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه