3.8.14

در باره حمایت کم‌سابقه مردم اسرائیل از حمله زمینی به غزه

در خود رسانه‌ها و تحلیل‌های چهره‌های اسرائیلی اخیرا بیش از پیش بحث بر سر این است که اندکی بعد از ربوده‌شدن سه جوان اسرائیلی در ساحل غربی هم سازمان‌های امنیتی و هم دولت اسرائیل اطلاع داشتند که این سه کشته‌ شده‌اند و شاهد محکمی دال بر اینکه حماس آن‌ها را ربوده باشد هم در دست نیست.

دولت اما نزدیک به بیست روز با پنهان‌نگه داشتن اطلاعات و با استفاده از شرایط به‌وجود آمده تلاش برای درهم شکستن ساختار و امکانات حماس در ساحل غربی را آغاز کرد و دستگیری گسترده اعضای آن را به اجرا گذاشت. هدف اول این رویکرد درهم شکستن اتحاد فلسطینی‌ها و ممانعت از جا افتادن دولت وحدت ملی (حماس- ساف) بود. این دولت در صورت دوام‌اوردن و موفقیت می‌توانست حماس را به اعتدال و کشیده‌شدن بیشتر به سوی قبول رسمی موجودیت اسرائیل و تقویت روند صلح سوق دهد که البته برای دولت کنونی اسرائیل روند مطلوبی نبود.

دولت اسرائیل فکر نمی‌کرد که حماس واکنش چندانی به این سرکوب‌ها نشان دهد. حماس اما در اقدامی نسنجیده و پرمخاطره، برای آنکه به عدم واکنش به حملات اسرائیل به نیرو‌ها و امکانات خود و زندانی‌سازی کادر‌ها و اعضای خود در ساحل غربی متهم نشود به موشک‌پرانی به سوی اسرائیل روی آورد.

هم این اقدام و هم فشارهای جناح‌های راست‌گرا‌تر در درون دولت اسرائیل و حتی در خود حزب لیکود علیه نتانیاهو و وزیر دفاع او حملات هوایی (غیرمتناسب) ارتش اسرائیل به غزه را در پی آورد.

مشکل اما از آنجا فزون‌تر شد که جامعه اسرائیل بر خلاف دهه‌های قبل که چندان تمایلی به به‌کارگیری نیروی زمینی در مناقشات نداشت این بار سرخوش از کارایی گنبد آهنین که موشک‌پرانی حماس را تقریبا خنثی کرده است نگرانی چندانی از تشدید موشک‌پرانی‌های احتمالی حماس در برابر یک حمله زمینی، نداشت و حتی جناح‌های معتدل‌تر دولت را برای انجام آن زیر فشار گذاشته است.

هستند فعالان صلحی در اسرائیل که به طعنه می‌گویند گنبد آهنین به نقیض صلح و آتش‌بس بدل شده است.

این نیز هست که تبلیغات پررنگ و اغراق‌آمیز رسانه‌ای در باره خطر ناشی از شبکه تونل‌های حماس هم در حمایت بالای هشتاد درصد جامعه اسرائیل از حمله زمینی و گسترش عملیات در غزه تاثیر عمده‌ای داشته است.

السویه بودن شمار بالآی قربانیان غیرنظامی فلسطینی و ابعاد وسیع ویرانی و آوارگی در غزه برأی مردم اسرائیل و عدم تأثر آنها از این جنایات معمولا با این استدلال توجیه می‌شود که «ارتش ما أخلاقی‌ترین ارتش جهان است و مرگ و ویرانی در غزه به این خاطر است که حماس از مردم به عنوان سپر دفاعی استفاده می‌کند، مردم هم صف خود را از حماس جداً نمی‌کنند و به سرنگونی آن کمک نمی‌کنند».

 ورأی این «استدلال‌ها» این نیز هست که عملیات انتحاری حماس و گروه‌های مشابه در درون خاک اسرائیل در دهه پیش و کشتن شهروندان عادی إسرائیلی هم بی‌تأثیر بر تشدید خشونت گرایی این جامعه نبوده است.

 اما بسیاری از لیبرال‌ها و صلح خواهان اسرائیل عامل مهم دیگری را هم در این رابطه ذکر می‌کنند. از نظر آن‌ها تدوام اشغالگری خواه ناخواه بر أخلاق و روحیات جامعه اشغالگر هم تأثیرات منفی می‌گذارد و مرز و محدودیت‌های أخلاقی آن را شناور می‌کند.

 اخیراً یولی نوواک، یکی از خلبان‌های منتقد در ارتش اسرائیل با انتشار مقاله‌ای  توضیح داد که ١٢ سال پیش استفاده از یک بمب هزار کیلویی برأی حمله به خانه صلاح شهاده در نوار غزه موجی از سؤال و مخالفت در ارتش و بخشی از جامعه اسرائیل برانگیخت. شهاده از رهبران شاخه نظامی حماس بود و کشتن او در خانه آش توسط یک بمب هزار کیلویی جان ١۴ نفر از مردمی که در أطراف خانه او زندگی می‌کردند (به شمول هشت کودک) را هم گرفت.

کمیسیونی که ارتش برأی بررسی این حمله تشکیل داد چند ماه بعد به این نتیجه رسید که حمله اشتباه بوده و سازمان‌های اطلاعاتی در بإره سکونت شهروندان عادی در أطراف خانه او اطلاع دقیقی آرائه نکرده بودند.

 ٧ سال بعد (٢٠٠٩) اما در جریان حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه استفاده از بمب‌های هزار کیلویی امرئ عادی شد و این بار عادی‌تر، بدون آنکه اعتراض چندأنی از درون ارتش و جامعه اسرائیل بلند شود. یولی نوواک، و نه تنها او، این تحول رفتاری را از جمله نشانه‌‌های بارز پست رفت أخلاقی جامعه اسرائیل می‌داند.


 البته در کنار این عوامل مؤلفه‌های أخلاقی، شهروندی و فرهنگی أنبوه مهاجران یهودی که بعد از فروپاشی شوروی از بلوک شرق سابق به اسرائیل آمده‌اند و نقشی که آن‌ها در تقویت احزاب شدیدا راستگرا و نیز در توسعه بی‌حد و حساب شهرک‌ها در مناطق فلسطینی داشته‌اند نیز عامل کم أهمیتی در رفتار کنونی جامعه اسرائیل نیست.