حاشیههای یک عکس
سالها در آلمان بحث بود که ۸ مه ۱۹۴۵ (روزی همچون امروز در
۶۹ سال پیش) روز تسلیم کامل رژیم نازی و به زانودرآمدن فاشیسم هیتلری را چه
بنامند. روز خفت و سرشکستگی ملی یا روز رهایی ملی؟ ریچارد فون وایتسکر، رئیس جمهور
آلمان در سال ۱۹۹۴ تابو را شکست و رسما اعلام کرد که ملت آلمان باید روز ۸ مه را
گرامی بدارد که هم خود رهایی یافت و هم جهان از شر رژیم حاکم بر آلمان رها شد.
نماد شکست رژیم هیتلری عکسی تاریخی شد که دو سرباز شوروی را در حال برافراشتن پرچم این
کشور بر ویرانههای پارلمان آلمان (رایشستاگ) نشان میدهد.
عکس البته واقعی نیست. چون تسخیر رایشستاگ در شب اول ماه
۱۹۴۵ روی داد و این عکس که در روز بازسازی شده مربوط به دو روز بعد است.
میخائیل
منین، سربازی که شب هنگام بعد از یک نبرد سخت خود را با یک سرباز دیگر بر بام
رایشستاگ رساند، می گفت: «چشممان نمیدید و فقط شعلههای آتش که برلین در آن میسوخت
کمی برایمان روشنایی ایجاد میکرد. به لب پشت بام که رسیدیم، پارچه سرخی داشتیم،
اما دسته نداشتیم. لوله آبی از درون ساختمان کندیم و به دسته پرچم بدل کردیم و با
سنجاقی آن را محکم... دو روز بعد که خواستند صحنه را بازسازی کنند، من را که آن را
به وجود آوردم صدا نکردند. یک سرباز روس و یک سرباز گرجی (هموطن استالین؟) را به
این کار گماشتند که سخت بر من گران آمد.»
طرفه این که در
همین صحنه بازسازیشده هم عکاس مجبور شد "فتوشاپ" به کار گیرد تا ساعت
آلمانی به غنیمت گرفته شده (دزدی؟) بر مچ یکی از سربازهای شوروی ناپدید شود.
تا منین ثابت کند که او اولین کس بود که جان بر کف وارد برلین فاشیسمزده شد و بر
فراز رایشستاگ آن پرچم را برافراشت، باید سالها و دهها میگذشت و پای
پژوهشگران تاریخ به میان میآمد تا صحت گفتههایش را تایید کنند که کردند .
منین در سال ۲۰۰۶ درگذشت.
عکاس این عکس، یوگنی خلدی، اما سرنوشتی تلختر داشت. او در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ به طور مخفیانه در جبهههای
جنگ خاطرات و مشاهدات روزانه خود را مینوشت. چنین کاری غدغن بود، چون میتوانست
انتشار و دست به دست شدن آن اینجا یا آنجا با تبلیغات رسمی در زمینه جنگ متفاوت و
مغایر باشد. عکس گرفتن از به خاک افتادگان ارتش شوروی هم ممنوع بود. القصه خاطرات
خلدی تازه سال ۱۹۹۷ اندکی بعد از مرگ وی و ۵۲ سال پس از پایان جنگ انتشار یافت.
بعد از جنگ خلدی از روند دادگاه نورنبرگ
عکس گرفت و نیز از کنفرانس صلح پاریس. اما سال ۱۹۴۸به دلیل ریشههای یهودیش از
خبرگزاری تاس اخراج شد و تا مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ در فقر زندگی کرد. سال ۱۹۵۷
دوباره به استخدام پروادا، ارگان حزب کمونیست درآمد. اما ۱۹۷۲ دوباره اخراجش کردند و تا سال ۱۹۹۵ در
فراموشی زندگی گذراند. در این سال بود که نهایتا همکاران غربیاش رد او را یافتند. او را به فستیوال ویزا آوردند و به گرمی از او تجلیل کردند.
خلدی دو سال بعد در مسکو گذشت.
هر چه که بود اقدام منین و تصویربردای خلدی از بازسازی آن اقدام عکسی را ساخت که جاودانه شده است و پیوسته به عنوان نماد به زانودرآمدن غول جنگ و خونریزی در یادها خواهد بود. این که ابرقدرتی که پرچم از آن بود نیز، کارنامهای منفی بر جای گذاشت و خودش نیز عمرش بالاخره به آخر رسید تغییری در اهمیت و مشروعیت تاریخی و بعد انسانی اتحاد جهانی علیه فاشیسم و نقش سربازان شوروی و متفقین در به زانو درآوردن این غول، ایجاد نمیکند.
هر چه که بود اقدام منین و تصویربردای خلدی از بازسازی آن اقدام عکسی را ساخت که جاودانه شده است و پیوسته به عنوان نماد به زانودرآمدن غول جنگ و خونریزی در یادها خواهد بود. این که ابرقدرتی که پرچم از آن بود نیز، کارنامهای منفی بر جای گذاشت و خودش نیز عمرش بالاخره به آخر رسید تغییری در اهمیت و مشروعیت تاریخی و بعد انسانی اتحاد جهانی علیه فاشیسم و نقش سربازان شوروی و متفقین در به زانو درآوردن این غول، ایجاد نمیکند.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه