اوجها و موجهای محمدرضا لطفی
با جشن هنر شیراز و اجرای دشوار و در عین حال زیبا و متفاوت راست پنجگاه با
صدای شجریان (عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) معروفیت محمدرضا لطفی فزونی یافت. آهنگی بر شعر
داروگ نیما با اجرای شجریان که از معدود کارها بر روی شعر نو ایران در زمان پیش از انقلاب بود نیز سیمایی متفاوت از لطفی عرضه کرد، همانگونه که کنسرتهای به یاد عارف
حضور سایه در راس شورای موسیقی رادیو و تلویزیون و جمعشدن جمعی از بهترین و خلاقترین نوازندگان در گروههای
عارف و شیدا که بعدا سر از چاووش درآورند نیز در اوجگیری و بروز خلاقیتهای لطفی که
خود از ستونهای این تشکلها بود، بیتاثیر نبود. هرچند که اقدام این دو گروه در
کنارنهادن سازهای غربی مانند ویلون و پیانو لزوما به موسیقی ایرانی خدمت نکرد.
انقلاب که رو به اوج رفت، لطفی و علیزاده و ... موسیقی نه چندان پویا و
پرتحرک ایران را ضرباهنگی پرصلابت بخشیدند و به خدمت خلق آثاری حماسی در همراهی با
انقلاب درآورند. یکی از سرآمدهای اجراهای
این دوران، سرود سپیده است که قرار بود بر بام ایران سر بزند.
ماههای بعد از انقلاب موسیقی ایرانی که حالا با سازها و ساختههای لطفی
و علیزاده با جوش و خروش همگانی همراه شده راهش را ادامه میدهد. لطفی در این ایام
گرایش سیاسیاش به حزب توده ایران را نیز پنهان نمیکند، قطعاتی که او برای دیکلمه شعرهای احسان طبری ساخته و نواخته بازتاب همین گرایشها و تمایلاتند.
با بگیر و ببند علیه حزب توده ایران لطفی نیز بار سفر میبندد، پیش از آن اما،
کاستی در دستگاه سهگاه با صدای صدیق تعریف را به طور غیررسمی به بازار ارائه میکند و این آغازی میشود برای مطرحشدن صدای تعریف. کاست غیررسمی دیگری نیز ارائه میکند با صدای خودش بر روی شعرهای حافظ
که از غم غربت میگوید و صدای نصرالله ناصحپور که شعر معروف بهار را میخواند: جزانتظار و جز استقامت، وطن علاج دگر ندارد.
موسیقی متن برای فیلم حاجی واشنگتن علی حاتمی هم از ساختههای همین ایام است.
در خارج از کشور اما خلاقیت و کارهای متفاوت لطفی چندان نمودی ندارد. مشغول
آموزش است و گهگاه کنسرتی و رجعت به اجراهای سبک قجری. کاری با زویا ثابت بر
شعرهای حافظ و سایه و (احتمالاً) اثری با محمدرضا شجریان به نام شب وصل (ز دست محبوب ندانم چون کنم) شاید
تنها موارد قابل ذکر از این دوران باشند. بیش از آن لطفی است با تکرار خویش و
برجستهتر شدن صدای بم و گرفته خودش در اجراهایش.
پس از ۲۴ سال که به ایران بازمیگردد، باز هم آموزش و تعلیم کار اصلی اوست و
کنسرتهایی از تکرار خویشتن، نه اجراهای متفاوت و ساختههایی تازه.
نگاه سیاسیاش هم حالا حدوداً متفاوت شده، هرچند که غربستیزیاش تقریبا همانی
است که زمان خروج از ایران داشت، فقط حالا تا حدودی با شعارها و درک و دریافتهای اسلامی آمیخته است،
امری که در مقالهاش برای فوت مایکل جکسون به وضوح نمایان است:
با مهدی کلهر، مشاور احمدینژاد احساس دوستی و نزدیکی نظری دارد، و به شجریان ایراد میگیرد که چرا در رسانههای خارجی
حرف میزند
لطفی اما در مجموع چهره برجسته و به یادماندنی نوآوریها در موسیقی ایران در سالهای
منتهی به انقلاب و از سلسلهجنبانان اصلی پوستاندازی و شتاب بخشیدن به ضرباهنگ بیسابقه
موسیقی ایرانی برای هماهنگ کردن آن با گام تحولاتی است که در حول و حوش سال ۱۳۵۷ و
کمی آنسوتر ایران را فرا گرفت. با فرونشستن آن تب و تاب موسیقی لطفی هم از اوج
افتاد، آثار ماندگار او اما اینک پس از خاموشی نیز در تاریخ موسیقی ایران جای قابل اعتنایی خواهند یافت.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه