چرا فلسطین را ترک میکنم
یورگ کنوخا*
پس از ۴سال اقامت در فلسطین من تصمیم گرفتهام این منطقه را ترک کنم. راستش هیچگاه
نتوانستهام واقعا با موقعیت و شرایط این
منطقه که فرسنگها از وضعیت آلمان دور است کنار بیایم. ولی موقعیتهایی پیش میاید
که وخامت شرایط انسان را به فلج و آچمزی کامل میکشاند. مثلا زمانی که زیر آوار
تصاویر بیشمار کودکان کشتهشده و مجروحی قرار میگیری که در روزنامههای محلی یا
در فیس بوک انتشار پیدا میکنند. یا گزارشهای
سازمانهای حقوق بشری اسرائیل از حملات به شهروندان عادی فلسطینی یا شرایط
نکبتبار زندگی در غزه را میخوانی.
صد البته در همین شرایط اسرائیلیها هم با رنج و ترس از حمله روبرو بودهاند؛
نمونهاش
قتل هولناک خانوادهای در شهرک ایتامار توسط دو جوان فلسطینی که به هیچوجه
نمیتوان آن را توجیه کرد... با این همه عدم تناسب میان تهاجمات و تلفات و خسارات
دو طرف سبب میشود که ماندن در مقام یک ناظر بیطرف به کاری هرکولسوار و ناشدنی
بدل شود. به خصوص وقتی که در نوار غزه هستی، این کار بیش از پیش دشوار میشود.
چند هفتهای پس از ورود من به رامالله در سال ۲۰۱۰ ماجرای حمله کماندوهای
اسرائیلی به کشتی مرمره ترکیه پیش آمد که میخواست حصر غزه را بشکند و به آن منطقه
کمک برساند، حملهای که ۹ کشته بر جا گذاشت.
در اولین دیدارم از غزه مستقیما شاهد «حمله هدفمند» یک هلیکوپتر اسرائیلی به
دو شبه نظامی فلسطینی در یک خیابان پررفت و آمد در این شهر بودم که هر دو در دم
کشته شدند. اندکی پس از حمله بزرگ اسرائیل به غزه در نوامبر ۲۰۱۲ شخصا توانستم به
غزه بروم و تصویری عینی از میزان خرابیها به دست بیاورم.
اغلب در سفر به غزه شب را با همکارانم در هتل دیرا در نزدیکی ساحل مدیترانه میگذرانم.
از دریچههای همین هتل بود که اخیرا روزنامهنگاران بینالمللی شاهد حملهای بودند
که جان ۴ کودک فلسطینی که مشغول فوتبال بازی بودند را گرفت و خود اسرائیلیها هم
آن را تراژیک توصیف کردند. یکی از خبرنگارانی که این واقعه را گزارش کرده به این
دلیل که در توان او به رعایت«بیطرفی و عینیت» شک و تردید پیدا شده از کار این در
این منطقه کنار گذاشته شده
راستش ذهنم دائم در این فکر و ذکراست که من هم میتوانستم یکی از ناظران آن
واقعه باشم ولی آیا میتوانستم کاملا بیطرف بمانم.
... اصلا جای بحث نیست که موشکهای حماس یا جهاد اسلامی با هدف آسیبزدن و
کشتن شهروندان عادی اسرائیل شلیک میشوند، گیرم که به هدف نمیخورند. اسرائیلیها اما
کشتهشدن شهروندان عادی فلسطینی را بخشی از عوارض ناخواسته و جنبی جنگ معرفی میکنند.
با این همه میان موازین و مدعاهای اخلاقی یک کشور که خود را به لحاظ ارزشی
بخشی از مجموعه غرب میداند و یک سازمان تروریستی باید تفاوتهایی باشد.
من خود چندین بار شاهد وضعیت نامساعد روستاهای اسرائیلی مانند سدروت در مرز
غزه و فشارهای روانی ناشی از زندگیکردن زیر ترس و نگرانی از حملات موشکی حماس و
... به خصوص برای کودکان بودهام. ولی این رنج در غزه چندین و چند بار بیشتر است،
زیرا در آنجا نه امکانی برای فرار است، نه سیستمهای هشداردهنده نصب شده، نه
سامانه پیشرفته دفاع ضدموشکی موجود است و نه پناهگاهی که بتوان در آن در برابر
حملات ماوا گرفت.
اقدام نظامی کنونی اسرائیل در غزه پس از قتل سه جوان یهودی که یادآور مجازات
جمعی است من را به این سوال رهنمون شده که به عنوان یک خارجی چگونه میتوانم زندگی
ساده خود را در رامالله با وضعیت موجود مناطق فلسطینی هماهنگ کنم. پاسخم حالا این
است که این کار تقریبا برایم ناممکن شده است. پس از ۴ سال اقامت در فلسطین حالا به
این نظر رسیدهام که به رغم دلتنگشدنم برای این منطقه و مردمانش بهتر است که آنجا
را ترک کنم. ماندن یعنی رنجها را دیدن و کاری از دستت برنیامدن. قبل از این که
این تناقض درونی مرا به یک فرد بیتفاوت و کنارآمده با شرایط سوق دهد بهتر است که بروم...
*یورگ کنوخا، مدیر برنامهریزی بنیاد آدنآوئر در فلسطین است. بنیاد آدنآوئر
مهمترین تینک تانک حزب حاکم دمکرات مسیحی آلمان است با شعب متعددی در کشورهای جهان
و از جمله در فلسطین که برای موضعگیری و تدوین سیاست خارجی حزب تحلیل و گزارش
تهیه میکند و ... خانم مرکل، رهبر حزب دمکرات مسیحی اقدام نظامی اسرائیل را دفاع
از خود و قابل فهم توصیف کرده است.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه