ترکیه در راه سقوط؟
• «ما با خانواده اردوغان دوست هستیم و رفت و آمد داریم. این حرفا چیه که
اردوغان در تبلیغات انتخابیاش علیه شوهر من میزنه!» این جمله را همسر اکملالدین احساناوغلو بر زبان آورده. احساناوغلو رقیب اصلی اردوغان در انتخابات
امروز ریاست جمهوری ترکیه است. اردوغان که خودش احساناوغلو را سال ٢٠٠۴ به عنوان اولین فرد از
سکولارترین کشور إسلامی در راس سازمان کشورهای إسلامی نشاند و نقش برجسته او در
تغییر و تحول در این سازمان را هم ستود، حالا مى گوید که او بأید به همان کار
پرفسوریاش مشغول بأشد و سه چهار تا زبانی هم که بلد است نه به کار کشورداری که به
درد مترجمی میخورد: «درسته که من زبون خارجی بلد نسیتم ولی یک دوجین از مترجمهای
بهتر از احساناوغلو دور و برم هستند!»
اردوغان به
سن احساناوغلو هم گیر داده که "هفتاد سالته و پیر شدی، اینکه تو مصر دنیا اومدی هم
نشون دهنده این است که ترک اصیلی نیستی. چون شعری رو اشتباه خوندی هم، معلومه که
دیگًه خرف شده و به کار دولت مداری نمیخوری"!
سایر حملاتی
که اردوغان به رقبایش میکند هم، علاوه بر پوپولیسم حاوی تمرکز شدید بر ارزشهای
محافظهکارانه و سنتی و ملیگرایانه است.
چند سال پیش که به گرجستان رفته بود گفته بود که من خودم یک گرجی هستیم. حالا مخالفانش با استناد به همین گفته ترک بودن او را زیر سؤال میبرند. پاسخ اردوغان این بوده: «از قول من گفتند که من یک گرجی هستم. واقعا ببخشید، از این بدتر و نفرت انگیزتر هم گفتهاند و مدعی شدهاند که من ارمنی هستم، ولی مردم بدونید که من یک ترک هستم»!
چند سال پیش که به گرجستان رفته بود گفته بود که من خودم یک گرجی هستیم. حالا مخالفانش با استناد به همین گفته ترک بودن او را زیر سؤال میبرند. پاسخ اردوغان این بوده: «از قول من گفتند که من یک گرجی هستم. واقعا ببخشید، از این بدتر و نفرت انگیزتر هم گفتهاند و مدعی شدهاند که من ارمنی هستم، ولی مردم بدونید که من یک ترک هستم»!
نه این
اظهارات نژادپرستانه، نه حرفهای معاون اردوغان در بإره قباحت خندیدن زنان، نه
سرشاخ شدن دولت با طیف گسترده هواداران جنبش مذهبی فتح الله گولن در یکی دو سال
اخیر، نه جنبشهای مدنی از نوع برآمد اعتراضی پارک گزی، نه فساد اقتصادی و اداری و
فاجعه ناشئ از آن مثل کشته شدن دهها معدنچی در سه ماه پیش و نه شکستهای سیاست
خارجی در بحران سوریه و... هیچکدام تأثیر عمدهای بر حمایت اجتماعی از اردوغان و
حزب او نگذاشتهاند.
ظاهرا
تأکیدات بر ارزشهای محافظهکارانه مذهبی و ملیگرایانه، رونق اقتصادی و کاهش فقر
و فاقه، کاهش مؤلفههای محدودساز و غیردمکراتیک سکولاریسم خشک دهههای گذشته و پس
را ندن ارتش به جای مناسب و واقعی خودش، به کار گیری وسیع شبکهها و إمکانات
تبلیغاتی دولتی و غیر دولتی و نیز ضعف اپوزیسیون از جمله عوامل تدوام حمایتها از
اردوغان و حزب او هستند.
با این همه، کمی جای تردید است که گفتمان و تبلیغات قطبی ساز و توام با أهانت اردوغان و حامیان
او بعد از انتخابات جایی باقی بگذارد که ادعای او مبنی بر رییس جمهور همه ترکها
بودن را به سادگی باورپذیر کند و جامعه را از مهلکه پولاریزه شدن بیشتر برهاند.
•• أنتخاب
تقریبا قطعی اردوغان به ریاست جمهوری بیش از پیش این سؤال را مطرح کرده است که آیا
او به اختیارات فعلی و قسما استفاده نشده ریاست جمهوری رضایت خواهد داد و مثلا با
نخست وزیر مطیعی همچون احمد داود أوغلو خود در پشت پرده همه أمور را به دست خواهد
گرفت؟ یا حتی فراتر خواهد رفت و با تغییر قانون أساسی سیستم را به لحاظ حقوقی هم
به یک نظام ریاستی تمام عیار تبدیل خواهد کرد؟ و آیا این سیستم جدید بیشتر به نظامهای
بسته مصر و کازاخستان شبیه خواهد شد یا نظامهای آمریکا و فرانسه؟
تا قبل از
روی کار آمدن اسلام گرایان در سال ٢٠٠٢ ترکیه ٨٠ سال خود را جزئی از جهان غرب به
حساب میآورد که قرابتی با جهان اسلام ندارد. از ٢٠٠٢ این مرز بندی شداد و غلاظ تا
حدودی کم رنگ شد و ترکیه اردوغان سعی کرد خود را به عنوان پلی میان غرب و شرق
معرفی کند و از سیستمی که حالا مؤلفههای دمکراتیکتر بیشتری پیدا میکرد (تغییر
سیاست نسبت به کردها، إصلاح قوانین حقوقی و...) برای کشورهای إسلامی همسایه الگو
بسازد.
هم برخی
اشتباهات دولت اردوغان و هم به خصوص تعلل و مانع تراشی اتحادیه اروپا در تسریع
مذاکرات مربوط به پذیرش ترکیه در این اتحادیه دست به دست هم دادند که این أیده
قوام نیابد. حالا گرچه تحولات منفی ناشئ از بهار عربی الگو شدن ترکیه در جهان
اسلام را که از اول هم با نفی و بدبینی حکام عرب منطقه و مقامهای تهران روبرو شد
بیش از پیش بیمسما کرده ولی دولت اردوغان از تأکید بر سمت گیری شرقی و إسلامی خود
کوتاه نمیآید.
هم عضویت
ترکیه در ناتو، هم پیوندهای اقتصادی پیچیده و چند لایه ترکیه با اتحادیه اروپا، هم
نقش پررنگ توریسم در اقتصاد آن، هم موقعیت استراتژیکاش به عنوان حلقه واسط میان
اروپا و خاورمیانه و هم قابل تغییر نبودن مبانی لاییک قانون أساسی این کشور از
عواملی هستند که رویگردانی آن از غرب را با مرز و محدودیتهایی روبرو میکنند.
اما اینها
تنها برای ممانعت از عقب گشت دموکراسی و دولت عرفی در ترکیه و مالا تقویت این
مؤلفهها کافی نیستند. قویتر شدن جامعه مدنی ترکیه، برقراری آرامش و ثبات بیشتر
در درون خود ترکیه از رهگذر حل منصفانه مشکل کردها و علویها و ارمنیها، بازگشت
ثبات و أمنیت به کشورهای پیرأمون ترکیه (عراق و سوریه و...) و به خصوص کوتاه آمدن
اتحادیه اروپا از تأکید بر مؤلفه مسیحی بودن خود و نترسیدن از جمعیت بالآی ترکیه و
رأی و تأثیری که با این مؤلفه بر تصمیمات اتحادیه خواهد گذاشت، و در یک کلام گشودن
چشم انداز برای پذیرش این کشور به درون اتحادیه، عقب گشت ترکیه ولو که اردوغان هم
بخواهد سد خواهند کرد و به دمکراتیزه شدن بیشتر آن یاری خواهند رساند. کشورهای
همسایه ترکیه به شمول ایران نیز از چنین روندی به گونهای مثبت متأثر خواهند شد.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه