24.3.14

پانزدهمین سالگرد حمله ناتو به کوسوو و توجیهات پوتین در کریمه


امروز، ۲۴ مارس، پانزدهمین سالگرد عملیات گسترده ناتو علیه یوگسلاوی (صربستان- مونتگرو) در سال ۱۹۹۹ است. این حمله اولین موردی بود که همه کشورهای اصلی ناتو در آن شریک بودند. حمله ۷۸ روز به درازا کشید با ۳۵ هزار پرواز و نزدیک به ۲۰ هزار بمب. دلیل حمله خطر قوم‌کشی دولت اسلوبودان میلوسویچ در صربستان در منطقه کوسوو اعلام شده بود. 

این که کوسوو از سال ۱۹۸۰، یعنی از زمان مرگ مارشال تیتو هم در چارچوب عقب‌گشت اقتصادی یوگسلاوی و وخیم‌شدن اوضاع اقتصادی آن و هم از رهگذر رشد ملی گرایی در دولت یوگسلاوی و محدودیت حقوق اقلیت‌ها به منطقه‌ای تنش‌آلود بدل شد واقعیتی بود، و این که دولت میلوسویچ با ابراهیم راگوا، رهبر مسالمت‌جوی کوسوو برای رسیدن به یک توافق مرضی‌الطرفین خوب تا نمی‌کرد و برخوردهایی خشونت‌آمیز با تظاهرات و مطالبات کوسوویی‌ها داشت نیز.

با این همه، وقتی که یک گروه تندرو وافراطی به نام اوچکا سال ۱۹۹۶ میداندار شد همه طرف‌ها از جمله کشورهای غربی آن را تروریست توصیف کردند، ولی همین گروه همزمان با حمله ناتو و پس از آن به ستون اصلی تحولات سیاسی در کوسوو بدل شد.

این که واقعا ضریب خشونت در کوسوو به خصوص پس از توافق اکتبر سال ۱۹۹۸ میان میلوسویچ و ریچارد هالبروک، نماینده ویژه‌ آمریکا به حدی بود که حمله ناتو را ایجاب و توجیه کند همچنان محل بحث و مناقشه است، به خصوص که طرح "پوتکوا" که گفته می‌شد طرحی است در دست دولت میلوسویچ برای قوم‌کشی در کوسوو  و با استناد به آن حمله ناتو صورت گرفت عمدتا در حد شایعه باقی ماند و دادگاه میلوسویچ در لاهه هم از پس اثبات آن برنیامد.

روی که حمله ناتو شروع شد ماموران سازمان امینت و همکاری اروپا که در محل بودند در گزارش خود تعجب کرده‌ بودند که در حالی که خشونت رو کاهش است حمله چه توجیه‌‌ای دارد. مجمع پارلمانی ناتو هم بعداً به این نتیجه رسید که اوچکا در صحنه سازی و ایجاد فضای تبلیغی برای تحرک نظامی ناتو نقشی چشمگیر داشته است و این حمله لزوماً ضرورتی نداشته است. به خصوص که حمله باعث شد شمار کشته‌ها و آوارگان بسیار بیشتر از اوج درگیری‌های اوچکا با ارتش یوگسلاوی در سال ۱۹۹۸ شود.  

هنوز انگیزه‌هایی مانند کوچک‌سازی آخرین متحد قومی و
سیاسی روسیه در قلب اروپا(یوگسلاوی مرکب از صربستان و مونته‌نگرو)، ساقط‌کردن دولت آن که فضای پس از جنگ سرد را درک نکرده بود و با روندهای گسترش به شرق ناتو و اتحادیه اروپا همسازی و همکاری نداشت، رقابت‌های منطقه‌ای بر سر کریدورهای انتقال گاز، تلاش آمریکا برای ایجاد یک پایگاه نظامی بزرگ  )باند استیل در کوسوو) در قلب اروپا که با توجه به استقلال و اعتماد به نفس بیشتر اتحادیه اروپا از نظرواشنگتن ضروری می‌نموده و کار کنترل شرق اروپا و روسیه را هم تسهیل می‌کند... از جمله‌ انگیزه‌هایی هستند که در توضیح حمله ناتو به یوگسلاوی به آنها اشاره می‌شود.

برخی انتقادها و تاملات در باره جنگ ناتو در کوسوو هم در این ارزیابی بی‌بی سی و نیز در مقاله پژوهش‌گر بریتانیایی تیموتی گارتن اش، خواندنی‌اند.
 
 هر چه که بود پس از حمله قطعنامه ۱۲۴۴ شورای امنیت صادر شد که کوسوو را همچنان بخشی از یوگسلاوی به رسمیت می‌شناسد. این قطعنامه اما سال ۲۰۰۸ دور زده شد و کوسوو از سوی شماری از کشورهای اروپایی و آمریکا به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته شد.

حالا پوتین به استناد این اقدام غرب (حمله بدون مجوز شورای امنیت به کوسوو و در عین حال به رسمیت‌شناختن جدایی آن به رغم قطعنامه‌ شورای امنیت) می‌گوید که کارش در کریمه درست بوده و غرب که بنا به تایید اخیر گرهارد شرودر (صدراعظم آلمان در زمان حمله ناتو) با حمله با کوسوو قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل را نقض کرده است، نمی‌تواند حالا به روسیه خرده بگیرد که چرا اقدامی مشابه انجام می‌دهد. او از جمله به سخن دولت‌های غربی استناد می‌کند که برای جدایی کوسوو تایید دولت مرکزی صربستان لازم نیست، و می‌پرسد چرا حالا باید کریمه حتما منتظر نظر مساعد کیف بشود. 

نکته حساس و قابل تامل و شاید خطرناک برای موارد آینده در جاهای دیگر اشاره‌ای است که پوتین به حکم بحث‌انگیز دادگاه داوری لاهه می‌کند که سال ۲۰۱۰ در واکنش به شکایت صربستان از جدایی یک جانبه کوسوو صادر شد: «از بحث‌ها و اقدامات شورای امنیت هیچ ممنوعیت عمومی  برای اعلام یک جانبه استقلال بخش یا منطقه‌ای از یک کشور مستفاد نمی‌شود. به عبارت دقیق تر حقوق و قوانین بین‌المللی اعلام استقلال یک جانبه را نفی نمی‌کنند. جدایی یک جانبه می‌تواند ناقض قوانین داخلی کشورها باشد، اما ناقض قوانین بین‌المللی نیست».

در مجموع می‌توان گفت اقدام بحث‌انگیز روسیه در کریمه با استناد به جدایی بحث‌انگیز و بی‌سابقه کوسوو که غرب بدعت آن را گذاشت توجیهاتی یافته است. حال، کار غرب در مقابله با این توجیهات آسان نیست و جلوگیری از تغییر آتی مرزها در این و آنجای دنیا نیز. غرب و روسیه با شناورکردن قوانین و حقوق بین‌المللی شرایط حساس و شاید خطرناکی را ایجاد کرده‌اند.