روزی که آن زن سردبیر فیگارو را کشت
صد سال پیش در صبح چنین روزی (۱۶ مارس) زنی وارد دفتر گاستون کالمت، سردبیر
روزنامه محافظهکار فیگارو شد و تا او تکان بخورد با گلوله جانش را گرفت و تمام.
زن کسی نبود، جز هنریت کایو، همسر ژوزف کایو، وزیر دارایی کابینه فرانسه. او
خود را برای این قتل در راهپله یا سایر
سوراخ سنبههای دفتر فیگارو پنهان نکرده بود، بلکه رسما با نام و شهرت به دفتر
فیگارو رفت و خواهان ملاقات با سردبیر شد.
کالمت وقتی که در پشت میزش او را دید دهانش خشک شد، آخر برایش عجیب بود که زن
وزیری که در هفتهها و ماههای قبل آماج حملات فیگارو بود به ملاقات سردبیر آمده
باشد و نیت خیری هم داشته باشد.
هنریت کایو هنوز پا به درون اتاق سردبیر نگذاشته بود که حمله لفظی به او را
شروع کرد و تا کالمت به خود بجنبد اسلحهاش را کشید و او را زیر رگبار گرفت. اولین
تصمیم بعد از انتقال کالمت به بیمارستان و مشخصشدن مرگ او، عوضکردن تیتر اصلی
فیگاروی در حال انتشار بود: سردبیر کشته شد.
قاطیکردن امور و مسائل با هم
کایو از نظر خودش دلیل کافی برای کشتن کالمت داشت. در هفتهها و ماههای قبل فیگارو
به آتشبار حمله به شوهرش تبدیل شده بود. سردبیر به خصوص از سیاستهای شوهر چپ- لیبرال
او در مقام وزیر دارایی و به خصوص از اقدامات او همچون وضع مالیات بر درآمد
یا مخالفت با جنگ دل خوشی نداشت و پیوسته منتقد تند و تیز این سیاستها بود.
انتقادها البته به عرصه سیاسی محدود نمانده نبودند و کالمت تهدید کرده بود که
نامههای عاشقانه وزیر و همسرش قبل از ازدواج را منتشر خواهد کرد.
کایوها قبل از ازدواج هر دو در رابطه زناشویی دیگری بودند. چند سالی به عشق
مخفی میانشان گذشت تا همسر ژوزف کایو در اوج محبوبیت سیاسی او به رابطهاش با
هنریت پی برد؛ دعوا و طلاق و تیتر اول روزنامهها و باقی قضایا.
ژوزف بلافاصله پس از این طلاق با هنریت که او هم تازه طلاق گرفته بود ازدواج
کرد و راز عشقشان کاملا به عالم سمر شد. عشق همچنان به قدری آتشین بود که برایشان
حتی محافظت از نامههای عاشقانه دوران عشق پنهان و این که به دست غیر بیافتد هم
بیاهمیت بود.
سردبیر فیگارو اما که از کنجکاوی و کندوکاو در زندگی شخصی وزیر هم دریغ نمیکرد
نامهها را به دست آورد و از آنها اهرمی برای فشار به ژوزف کایو ساخت.
ژوزف کایو دسترسی کالمت به این نامهها
را توطئه همسر سابقش میدانست و آرزو کرده بود که بتواند "ضربهای به مخ"
کالمت بزند. ماموریت را روز ۱۶ مارس ۱۹۰۴ هنریت بیخبر به عهده گرفت و تمام و کمال
انجام داد! ژوزف کایو که خبر را شنید در استعفا از همه مقام های خود درنگ نکرد.
به زندان بردن زن وزیر کار آسانی نبود؛ سلولی وجود نداشت که زنانه باشد و در
"شان" او. لاجرم بلافاصله سلولی را پرده کشیدند و ملافه ها را نو کردند.
صندلی رئیس زندان را هم در اختیارش قرار دادند و ...
حکمی که بحثها برانگیخت و پیامدها داشت
محاکمه هنریت در ۲۱ جولای ۱۹۱۴ شروع شد، یعنی سه هفته پس از ترور ولیعهد اتریش
در سارایو و آغاز جنگ جهانی اول. هم خروج کاتو به عنوان یکی از مخالفان جدی جنگ از
عرصه سیاست و هم تمرکز راستگرایان و رسانههای آنها بر این محاکمه و بیاعتنایی
عامدانه به خطر جنگ و تن زدن از بحث در باره آن، نقشی قابل اعتنا در کشیدهشدن پای
فرانسه به جنگ داشت. هستند مورخانی که میگویند اگر فرانسه این قدر به جنگ بیاعتنا
نمیشد و بعداً هم در آن شرکت نمیکرد شاید روند و ابعاد و پایان جنگ به گونهای
دیگر رقم میخورد.
روزی که محاکمه هنریت شروع شد نظرها در مورد اقدام او متفاوت بود. عدهای
اقدامش را اقدام قابل فهم یک زن عاشق تلقی میکردند و عدهای نیز در سیمای او جز
یک قاتل نمیدیدند. دفاع اصلی هنریت عمدتا در یک جمله خلاصه میشد: «زمانی که در
فرانسه عدالتی وجود ندارد که حریم شخصی من را محافظت کند، دوستداشتنیترین رازهای
مرا از افشا مصون نگه دارد و به کارزار زشتی که علیه من و شوهرم راه افتاده پایان
دهد،چارهای جز اقدام ندیدم.»
دادگاه سرانجام به آزادی هنریت رای داد. گرچه دفاع هنریت تاکیدی بر رعایت
فردیت و تقویت مولفهای از حقوق و استقلال زنان در دهههای بعد بود، اما دادگاه در
توجیه حکم آزادی او نوشت: «اقدام هنریت کایو به دلیل وضعیت خراب روحی و سرریز
احساسات زنانه بوده»!
این حکم از سوی بخشی از جامعه روشنبین فرانسه به عنوان سندی از درک و برداشتهای
کلیشهای نسبت به زنان تلقی شد و بحثهای گستردهای را دامن زد که به نوبه خود در
کاهش زنستیزی و اصلاح نگاه به زنان بیتاثیر نبود.
از سویی، اقدام هنریت در قتل سردبیر فیگارو گرچه جان یک انسان را گرفت، اما
پیامد اجتماعی آن این بود که به تدریج در عرصه سیاسی و اجتماعی فرانسه حریم خصوصی
افراد با مسائل سیاسی قاطی نشود. حالا اگر میتران و اولاند و ... هم ماجراهای عشقی
و جنسی بحثانگیز داشته باشند و روزنامههای زرد آنها را به تیتر اول خود بدل
کنند، کسی این مسائل را وارد کارنامه سیاسی آنها نمیکند و از مسائل شخصی انسانها
به ندرت حربه و چماقی در کارزارهای سیاسی و اجتماعی ساخته میشود.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه