«مترسکی» که فاجعه آفرید و تیتری که گویاست
تصمیمش را ۱۲ دسامبر ۱۹۷۹ گرفتند، بعد ازچند ماه بحث و فحص در محفل کوچکی از
هیئت سیاسی حزب کمونیست. برخی مثل خود برژنف و آندرپوف و گرومیکو ابتدا مخالف
بودند، ولی بهتدریج اینها هم نظرشان برگشت. تنها کسی که تا به آخر مخالف ماند
آلکسی کاسگین، نخستوزیر بود.
مجموعا پشتوانه تصمیمگیری موافقان این بود که آمریکا و غرب به مصوبات تنشزدایی
در چارچوب کنفرانس امنیت و همکاری اروپا پایبند نیستند و روز به روز مسابقه تسلیحاتی را ابعاد تازهای میدهند؛ انقلاب ایران در شرایطی است که شاید آمریکا ایران را اشغال
کند و از جنوب مجددا شوروی را محاصره کند؛ نزدیکی دمافزون چین به آمریکا هم شوروی
را بیش از پیش در محدودیت قرار میدهد و دست و پای تحرک ژئوپلتیک آن را میبندد؛
خود حفیظالله امین، رئیس جمهور افغانستان هم که تمایلاتی از نزدیکی به غرب آشکار
کرده و در عین حال کل حزب دمکراتیک خلق افغانستان هم در داخل کشور برای پیشبرد
ایدههایش بیش از پیش رو به خشونت آورده است؛ غلبه اسلامگراها در اپوزیسیون هم بهویژه
اگر قدرت را در کابل در دست بگیرند میتواند خطری برای بیثباتی جمهوریهای شوروی در آسیای
مرکزی باشد و ...
به همه این دلایل ما در چارچوب قرارداد دوستی و همکاری با افغانستان و اصل ۵۱
منشور سازمان ملل به «طور قانونی» نیرو وارد افعانستان میکنیم برای حداکثر یک سال
و آن هم به عنوان لولوی سرخرمن، نه این که بخواهیم زیاد وارد عمل شویم. اوضاع که
آرام شد و پایههای حضور مجدد هواداران شوروی در حزب حاکم که سفت شد و اپوزیسیون
که کمی شکست خورد عقبنشینی را آغاز میکنیم. حداکثر نیرو هم ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر
برآورده شده بود.
این تصورات همانا و ماندن ۱۱ ساله در افغانستان همانا که نیروها را هم گاه مجبور شدند تا ۱۱۰ هزار نفر
افزایش دهند. آمریکا هم به گفته برژینسکی
از این که شوروی در این دام افتاده و ویتنامی هم برای آن رقم میخورد سر از پا نمیشناخت.
این گونه بود که سیل کمکهای بیشتری به سوی مجاهدین روانه شد تا جنگ بیشتر مغلوبه
شود و حریف یکسره در باتلاق فرو رود. مجاهدین شمارشان به ۱۵۰ هزار نفر رسید از سی
گروه کوچک و بزرگ. ۳۵ هزار نفر آنها از «براداران مسلمان» سایر کشورها بودند
که به جنگ با «کفر» آمده بودند.
«ایفای فاجعهبار نقش مترسک»
۲۵ سال پیش وقتی که در روزی چون امروز (۱۵ فوریه) آخرین سرباز شوروی از طریق
مرز ترمذ (ازبکستان) خاک افغانستان را ترک کرد، ارتش شوروی ۱۳۷۷۸ کشته داده بود، ۵۴ هزار نفر از
نیروهایش مجروح شده بودند. از مردم افغانستان نیز دستکم ۲۰۰ هزار نفر زندگیاشان
به کام مرگ رفت و دو میلیون نفر هم آواره ایران و پاکستان شدند.
گرچه عقبنشنیی قوای شوروی در چارچوب یک توافق چهارجانبه با آمریکا، پاکستان و
افغانستان صورت گرفت، ولی آمریکا و پاکستان به توافق پایبند نماندند و شانسی را که
دولت نجیب میتوانست برای ثبات و ممانعت از پیروزی افراطیگری بر افغانستان ایجاد
کند نابود کردند. این گونه بود که ۳ سال بعد از خروج نیروهای شوروی دولت نجیب
سقوط کرد و دوره جدید و شدیدتری از مرگ و ویرانی افغانستان را در بر گرفت.
آمریکاییها زمانی که با ترور ۱۱ سپتامبر مواجه
شدند قسما افسوس خوردند که در سیاستها و روندهای پس از خروج شوروی از افغانستان
خطا کردهاند.
هر چه که بود هم تندرویهای پس از کودتای چپها در افغانستان که میخواستند
جامعه را که بخشی از آن در خواب قرون و اعصار فرو رفته بود یک شبه بیدار کنند و ایدههای
خود را به آن تحمیل سازند و به خصوص، حمله فاجعهبار شوروی و رویکردهای بعدی غلط
غرب افغانستان را در مسیری قرار داد که بعد از سی و پنج سال هنوز هم این کشور روی آرامش به خود نمی بیند.
آن حمله که نیروی عظیمی از شوروی گرفت و وجهه آن را در جهان بیش از پیش خدشهدار
کرد در کنار فاجعه چرنوبیل که ناکارایی و سهلانگاری و فساد در سیستم حاکم را بیش
از پیش عیان کرد عملا ستون فقرات "ابرقدرت" را شکستند، گیرم که مسابقه تسلیحاتی که
از منظری غرب سلسلهجنبان اصلی آن بود یا «خیانت» برخی از رهبران هم در که برخی
پررنگش میکنند در این ماجرا محلی از اعراب داشته باشد، ولی مشکل اصلی به
ناکارایی نظام برمیگشت که در کنار فقدان مشارکت مردم در سرنوشت خودشان و فشار غرب،
دو عامل یادشده یعنی حمله به افغانستان و فاجعه چرنوبیل تیر خلاص را بر آن زدند.
آمریکاییها هم در ده ساله گذشته کم و بیش تجربه مشابهای را تکرار کردهاند.
دونالد رامسفلد هم حمله به عراق را به یک راهپیمایی چند روزه تشبیه کرده بود. اوباما اما ۵ سال بعد این با شعار که اولویت
بازسازی جامعه و اقتصاد خودمان است و عراق و افغانستان هزینه گزافی را روی دست
آمریکا گذاشتهاند وارد کارزار انتخاباتی شود و رای هم آورد و حالا هم در عرصه
جهانی بیش از پیش رویکردی دیپلماتیک را پیش میبرد. عراق هم که همچنان در آتش بیثباتی
و ترور میسوزد، سرنوشت افغانستان هم که معلوم نیست سال ۲۰۱۴ که نیروهای خارجی از
آن رفتند چه بشود. و امروزدر سالگرد خروج نیروهای شوروی از افغانستان تیتر یکی از
گزارشهای بیبیسی این است:
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه