رواج انگلیسی به عنوان زبان مشترک جهان؛ فرصت یا تهدید؟ نگاهی به دو کتاب
درهمتنیدهشدن بیشتر جهان و ارتباطات گستردهتر ملتها با یکدیگر در عرصههای
گوناگون بیش از پیش بحث مربوط به زبان رابط را به موضوع روز بدل کرده. این بحث به
ویژه با گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی ابعاد وسیعتری یافته است. پرسش این است
که در دوران جهانیشدن و مناسبات تنگاتنگ جوامع با یکدیگر آیا رواج بیشتر یک زبان
واسط که در حال حاضر انگلیسی است نوعی از «امپریالیسم زبانی» و سلطه فرهنگی زبان
غالب را دامن نمیزند؟ آیا زبانهای ملی و بومی در چنین وضعیتی بیش از پیش با خطر
نابودی و انقراض و دفرمهشدن روبرو نیستند؟ یا بر عکس، رواج هر چه بیشتر یک زبان
مشترک هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی و فرهنگی به نفع کل بشریت است؟ آیا
...
اخیرا در آلمان کتابی منتشر شده با نام «وداع با زبان مادری» (Abschied
von Mutter Sprache ) به قلم کارل-هاینتس گوترت که عنوان فرعی آن این
است: "زبان آلمانی در عصر جهانیشدن".
گوترت متخصص فن بیان است و نویسنده چندین رمان تاریخی-جنایی. کتاب پرفروشی هم
دارد به نام «آلمانی، بیوگرافی یک زبان» که در آن میگوید پیوند میان «زبان مادری
و مام وطن» تقریبا رو به سستشدن است و آلمان باید به عنوان کشوری چندزبانی تلقی
شود.
به گفته گوترت در کتاب جدیدش جهان (یا مناطقی از آن) همیشه یک زبان رابط یا
بینالمللی (Lingua franca) داشته است؛ زبان یونانی در دوران آنتیک،
لاتین در قرون وسطی و ...
گوترت بر آن است که زبان مشترک روغن چرخ دنده جامعه جهانی است و این زبان
امروز انگلیسی است، ولو که از سوی بسیاری از آنهایی که زبان مادریشان نیست بد صحبت
میشود.
بنا به محاسبات گوترت ۸۰ درصد محاورههای انگلیسی از سوی افرادی صورت میگیرد
که زبان مادریشان نیست.با این همه، از نظر وی چندزبانیشدن فرهنگهای مختلف خطری برای زبانهای ملی
نیست و کشورها و ملتهایی که فکر کردهاند با محدودیت استفاده از انگلیسی به زبان
ملی و بومی کمک میکنند عملا نتیجهای نگرفتهاند. او وجود موازی و متعامل زبانی
بینالمللی در کنار زبانهای ملی و بومی را امری طبیعی و نمادی از روند عادی
مدرنیزهشدن جهان و جوامع میداند.
استدلالها و تزهای گوترت در باره اجتنابناپذیری گسترش انگلیسی و عبثبودن
ایجاد مانع در برابر آن شاید در اساس نادرست نباشند، ولی آیا در تناقض کامل با بحثهای
جاری در ایران (و نه تنها در ایران) بر سر نسبت زبان فارسی با زبانهای بومی و بالاگرفتن فزاینده بحث در باره لزوم توجه بیشتر به زبانهای قومی و بومی به عنوان بخشی از
میراث فرهنگی جامعه و جهان، نیست؟
آیا اگر به لحاظ اقتصادی و سیاسی روند مورد اشاره گوترت درست باشد، به لحاظ فرهنگی و حفظ تنوع فرهنگی هم این روند به سود بشریت است؟ آیا انگلیسی زبانی خنثی و صرفا یک رسانه است یا همراه با آن برخی فاکتورهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی هم به سود کشورهایی که این زبان زبان مادری آنهاست (به خصوص آمریکای شمالی و استرالیا و بریتانیا) رقم میخورد؟ آیا بحث گوترت که بهویژه از منظر زبانی قویتر از زبان فارسی (آلمانی) به موضوع مینگرد نوعی انفعال و وادادگی در برابر تهاجم انگلیسی است یا نگاهی است واقعی، پراگماتیستی و آیندهنگر؟ آیا این بحث با بحثهای جاری میان ما در باره نسبت زبان فارسی و زبانهای قومی و بومی در ایران و طیفهای نظری پیرامون آن دارای برخی فصل مشترکها نیست؟
آیا اگر به لحاظ اقتصادی و سیاسی روند مورد اشاره گوترت درست باشد، به لحاظ فرهنگی و حفظ تنوع فرهنگی هم این روند به سود بشریت است؟ آیا انگلیسی زبانی خنثی و صرفا یک رسانه است یا همراه با آن برخی فاکتورهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی هم به سود کشورهایی که این زبان زبان مادری آنهاست (به خصوص آمریکای شمالی و استرالیا و بریتانیا) رقم میخورد؟ آیا بحث گوترت که بهویژه از منظر زبانی قویتر از زبان فارسی (آلمانی) به موضوع مینگرد نوعی انفعال و وادادگی در برابر تهاجم انگلیسی است یا نگاهی است واقعی، پراگماتیستی و آیندهنگر؟ آیا این بحث با بحثهای جاری میان ما در باره نسبت زبان فارسی و زبانهای قومی و بومی در ایران و طیفهای نظری پیرامون آن دارای برخی فصل مشترکها نیست؟
بحثی صرفا اقتصادی؟
البته صرفا گوترت نیست که چنین بحثی را مطرح میکند. اخیرا کتاب عدالت زبانی
برای اروپا و جهان (Linguistic Justice for Europe and for the World ) نوشته فیلیپ
وان پارس (Philippe Van Parijs) که سال ۲۰۱۱
توسط آکسفورد انتشار یافت، به زبان آلمانی هم (Sprachengerechtigkeit
- für Europa und die Welt) ترجمه شده است.
وان پارس پرفسور اقتصاد، اخلاق اجتماعی و اقتصاد است و استاد مهمان در شماری
از دانشگاههای آمریکا و اروپا. او مدافع رواج هر چه بیشتر زبان انگلیسی به عنوان
زبان رابط میان جوامع است تا تماسها و ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تسهیل
شود و دسترسی همگان به بازار کار جهانی و منابع و امکانات بینالمللی هم راحتتر.
وان پارس البته رواج زبان انگلیسی را منشا نوعی بیعدالتی زبانی میداند، ولی
معتقد نیست که باید جلوی این «روند محتوم» را گرفت، بلکه باید عادلانهترش کرد. او
هوادار این شعار است که «زمانی که بر کسی نمیتوانی غلبه کنی با او متحد شو».
وان پارس به خصوص تسریع در یادگیری زبان انگلیسی از
طریق امکانی به نام اینترنت را نوعی از راهکار برای کاهش بیعدالتی زبانی میداند
تا ملتهای غیرانگلیسیزبان از این که زبان انگلیسی زبان مادریاشان نیست زیان
چندانی نبینند. او علاوه بر تاکید بر استفاده از اینترنت، میگوید که چه بهتر که دوبله فیلمهای
انگلیسی هم متوقف شود و با زیرنویس ملتها بیشتر (خودآگاه و ناخودآگاه) در شنیدن و
یادگیری زبان انگلیسی راه بیافتند تا با تسلط نسبی به این زبان دسترسیاشان به فرآوردهای علمی و غیرعلمی حوزه زبان انگلیسی که
بیشترین درصد تولید در این زمینهها را دارد راحتتر شود.
از نظر وان پارس گسترش زبان مشترک دمکراتیزهشدن فرهنگها از قبل تعامل بیشتر با یکدیگر را هم شتاب مید هد، درک و فهم متقابل ملتها را فزونتر میکند و سبب میشود که خصومت و مناقشه میان آنها نیز بیش از پیش به مسیر دیالوگ بیافتد و جنگ و جدال نیز رو به کاهش رود.
از نظر وان پارس گسترش زبان مشترک دمکراتیزهشدن فرهنگها از قبل تعامل بیشتر با یکدیگر را هم شتاب مید هد، درک و فهم متقابل ملتها را فزونتر میکند و سبب میشود که خصومت و مناقشه میان آنها نیز بیش از پیش به مسیر دیالوگ بیافتد و جنگ و جدال نیز رو به کاهش رود.
وان پارس البته به نقش هویتی و جنبههای فرهنگساز زبان بیاعتنا نیست.
او میگوید که باید زبانهای مادری حفظ شوند و در سطوحی (خانواده و روابط عادی
اجتماعی و ...) زبان عمده باشد. با این همه معتقد است که تنوع زبانی فی نفسه ارزش
نیست و باید به آن همچون مانعی برای تبادل اطلاعات و کالا نگاه کرد که باید به
تدریج برداشته شود. او بر آن است که این گزاره که تنوع، چه در گونههای طبیعی و چه در
زمینه فرهنگی و زبانی مایه غنای تمدن و فرهنگ بشری است به گستره
اجتماعی- تکنولوژیک قابل تعمیم نیست و در این عرصه شاید بازدارنده هم باشد.
این که وان پارس نگاهی عمدتا اقتصادی به زبان و کارکردهای آن دارد در سرتاسر
کتاب و به ویژه با آمار و ارقامی که به دست میدهد کاملا بارز و آشکار است. با این
همه، هم بحث گوترت و هم دیدگاههای وان پارس را شاید بتوان از یک سو نشانهای از
جدیشدن برآمد یک زبان واحد در کل جهان دانست که ابعادش مثل گذشته محدود نیست و
با درهمتنیدگی بیشتر جهان، به خصوص از رهگذر روند شتابنده جهانیشدن و رواج اینترنت، گسترش آن هم تسریع شده است. از سویی هم، این
بحث ناظر بر مبهمبودن نسبت زبان
جهانی با زبانهای ملی و بومی و به عبارت دیگر، پاسخ نیافتن این سوال است که
زبان مشترک جهانی (انگلیسی) تا چه حد برای زبانهای دیگر فرصت یا تهدید است. این بحث (نسبت زبان
مشترک غالب با زبانهای ملی غیرغالب) را ما ایرانیان
در سطوح دیگری هم داریم و به نظر نمیآید که نگاه به این دو کاملا متفاوت از
یکدیگر باشد.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه