ساز مخالف فرانسه در مذاکرات ژنو
مناسبات مسئلهدار فرانسه و اسرائیل در دهههای ریاست جمهوری میتران و شیراک
از یکی دو سال آخر دوره شیراک به آرامش و گرمی گرایید. سال ۲۰۰۴ شارون در واکنش
به سیاستهای خاومیانهای فرانسه که عمدتا به سوی اعراب و فلسطینیها متمایل بود
در اقدامی کمسابقه یهودیان فرانسه را فراخواند که این کشور را ترک و به اسرائیل
مهاجرت کنند، چون «گرایش ضدیهودی در فرانسه رو به تشدید است و این کشور دیگر محل
امنی برای یهودیان نیست». یک سال بعد در پی تعاملات و توافقات پشت پرده اما ورق
برگشت؛ دیدار شارون از فرانسه به نقطه عطفی در گرمی مناسبات دو کشور بدل شد و
فرانسه بیش از پیش به ایجاد توازن در سیاستهای منطقهای خود به سود اسرائیل
متمایل گشت.
دوران سارکوزی که از سال ۲۰۰۸ شروع شد اوج مناسبات فرانسه و اسرائیل بود. مواضع
سرسختانه و بعضا جنجالبرانگیز او علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی گه گاه با مواضع
تهدیدآمیز اسرائیل پهلو میزد. البته این مخالفت با مواضع اعراب خلیج فارس هم
هماهنگی داشت. قسما از همین رو بود که همزمان با گرمی کمسابقه مناسبات پاریس و تل
آویو روابط پاریس با کشورهای عرب خلیج فارس در فاصله ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ هم رو به اوج
رفت. قراردادهای کلان تسلیحاتی و اتمی و نیز ایجاد پایگاه نظامی در امارات متحده
نتایج این دورهاند.
در دوره اولاند هم این سیاست تغییری نکرده است، تنها وجه نظامی تهدیدات علیه
ایران بیشتر به سود وجه تحریمها کاهش یافته. به عبارتی، در کنار دغدغه برهم
نخوردن توازن قوای سنتی و نگرانی از به راهافتادن یک رقابت اتمی در منطقه منافع
اقتصادی و سیاسی و ژئوپلتیک فرانسه در چارچوب مناسبات تنگاتنگ با تل آویو و ریاض و
شارجه و دوحه هم تعینبخش سیاست منطقهای این کشور و از جمله رویکرد در قبال
برنامه هستهای ایران است. اینها به علاوه تلاش برای پرکردن برخی حفرهها و
انفعالات آمریکا در سیاست بینالمللی و عرض اندامی مستقلانه در این راستا میتوانند
موضع سرسختانهتر فرانسه در مذاکرات ژنو را هم توضیح دهند. این نیز هست که کاهش
تنش ایران با ایالات متحده رقیب تازهای را برای فرانسه در بازار صنعت و انرژی ایران
به میدان میآورد.
بد نیست اشاره شود که اقتصاد فرانسه هم روزهای ناخوشی را میگذراند. هفته پیش
اعتبار مالی و اقتصادی فرانسه یک درجه دیگر کاهش یافت. بدهی این کشور(۹۵ درصد
تولید ناخالص ملی) به علاوه بیکاری (۱۱ درصد) همچنان رو به افزایش است. در عرصه
صنعتی فرانسه بیش از پیش میدان را به رقبا واگذار میکند. در ده سال گذشته سهم
صنعت در تولید ناخالص ملی فرانسه از ۱۸ به ۱۳ درصد کاهش پیدا کرده و از سال ۲۰۰۷
تا حالا ۴۰۰ هزار فرصت شغلی در بخش صنعت از دست رفته. در آلمان هنوز هم صنعت ۳۰
درصد تولید ناخالص ملی را میسازد. همه این عوامل دولت اولاند را هم بیش از پیش
نامحبوب کردهاند و شکست کامل سوسیالیستها در انتخابات پارلمان اروپا و صدرنشینی
حزب راست افراطی لوپن در بهار آینده امر بسیار محتملی است. در چنین شرایطی انحراف
افکار عمومی از طریق یک اقدام و عرض اندام جنجالبرانگیز در صحنه بینالمللی شاید
به این یا آن میزان مخمصه دولت را بپوشاند.
ولی همه خبرها حاکی است که فرانسه در ژنو تقریبا منزوی بوده، گرچه تندروهای
داخل ایران موضع پاریس را در چارچوب یک تقسیم کار میان فرانسه و آمریکا توضیح میدهند!
به هر رو در مذاکرات آتی هم، کار دیپلماتهای ایران که میکوشند کژو کولگیهای
فاجعهباری را که از جمله در ۸ سال گذشته بر سیاستهای اتمی و منطقهای این کشور
حاکم بوده و نان برای سفره اسرائیل واعراب منطقه بریده را رفع و رجوع کنند آسان
نیست. آنها همچنان با این دشواری روبرو خواهند بود که ساز ناساز فرانسه و امثالهم
را ناکارا یا کمکارا کنند و از دورن نیز با کارشکنی و ساز ناساز تندروهای «خودی» روبرو
باشند.
جنبههایی از سیاست فرانسه در دوران اولاند از جمله در قبال ایران و خاورمیانه
موضوع این مقاله
است که سال گذشته بعد از انتخاب اولاند برای بی بی سی نوشته شده.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه