16.6.13

پوست


من هم البته اینجا و آنجا به سود رای‌دادن گفتم و  نوشتم  و خودم هم سر صندوق رای انگشتم را به مهر آبی تزیین کردم. از شور و هیجان مردم و رهاساختن بغض خفته‌ای که در سینه داشتند هم شدیداً خوشحالم. احساس خشنودی آن دسته از اهالی فکر و فرهنگ و سیاست هم که رای‌دادن را توصیه کردند از درست‌درآمدن توصیه و پیش‌بینی‌اشان، گرچه اینجا و آنجا به نوعی خودپسندی و تحقیر دگراندیشان راه می‌برد  را هم، کم و بیش می‌فهمم.

ولی یک ضرب‌المثل آلمانی هم از دیشب گاه و بی‌گاه در فکرم جولان می‌دهد که زنهاری است در باره واقعیات و محدودیت‌های موجود برای دامنه تغییراتی که پیش روست و نیز توصیه به رهانکردن بی‌محابای توسن خیال: «کسی که زیادی دچار هیجان می‌شود پوست خود را به بازار می‌برد».

با مقدار زیادی تسامح شاید معادل ایرانی این ضرب‌المثل بیت معروف مولوی باشد: «حد خود بشناس و بر بالا مپر// تا نیفتی عاقبت در شور و شر». اولین نوع شور و شر هم می‌تواند سرخوردگی و زانوی یاس به بغل گرفتن باشد و بی‌بهاکردن تغییرات احیانا کم‌دامنه‌ای که صورت می‌گیرد.