15.5.13

فردوسی، اسفندیار، حزب‌الله و رقص بیژن و منیژه


امروز، ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی است.  در سی و چند سالی که از انقلاب می‌گذرد نام و کار فردوسی در جمهوری اسلامی بحث‌انگیز بوده است. اوایل انقلاب فردوسی به سبب نام اثرش یعنی «شاهنامه» مغضوب شد و حتی این ایده مطرح بود که نام این اثر نیز به «شاه سابق‌نامه» تغییر یابد. القصه باید ۱۰ سالی می‌گذشت تا فردوسی از زیر قهر و غیض حاکمان جدید تا حدودی بیرون بیاید و به ویژه دعوای همسایگان در باره انحصار مالکیت نسبت به فردوسی جمهوری اسلامی را هم به صرافت بیاندازد که نه خیر، مال ماست!
 آیت‌الله خامنه‌ای که به تجلیل از شاهنامه روی آورد از جمله از آن رو بود که درسیمای اسفندیار یک حزب‌اللهی تشخیص داده بود:

«بله؛ من موافقم که از «فردوسى» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسى استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامى است یا غیراسلامى. این بزرگداشتى هم که برگزار شد، اصلاً به دستور و خواست من بود؛ منتها چون اواخر ریاست جمهورى‌ام بود، به آقاى مهندس «حجت» گفتم که دنبال نمایید و فردوسى را بزرگ کنید. فردوسى باید هم بزرگ شود. فردوسى در قلّه است. امیدواریم کم‌کارى – که دوستان اشاره کردند – گریبان ما را نگیرد تا حکمت فردوسى را بیان کنیم. ما هستیم که اسم او را «حکیم ابوالقاسم فردوسى» گذاشتیم؛ دشمنان دین که این اسم را نگذاشته‌اند. خوب؛ این حکیم چه کسى است و حکمت او چیست؟ آیا حکمت زردشتى است، حکمت بى‌دینى است، حکمت پادشاهى است یا حکمت اسلامى؟ این را مى‌شود در آورد. اگر کسى به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهى باریک و پنهان و گاهى وسیع، از روح توحید، توکّل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جارى است. این را مى‌شود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضى از شخصیتهاى شاهنامه خیلى برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزب‌اللّهی هاى امروز خودِ ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزب‌اللّهى غیورِ دین‌خواهِ مبارز وجود دارد. بله؛ این کارها را شما بکنید تا دیگران نکنند. شما که نکردید، دیگران مى‌کنند.»
سخنرانی در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم‌ ۱۳۸۱/۱۱/۰۷

«شما خیال نکنید که در حکمت فردوسى، یک ذره حکمت زردشتى وجود دارد. فردوسى آن وقتى که از اسفندیار تعریف مى‏کند، روى دیندارى او تکیه مى‏کند. مى‏دانید که اسفندیار یک فرد متعصبِ مذهبىِ مبلّغ دین بوده که سعى کرده پاکدینى را در همه جاى ایران گسترش بدهد. تیپ اسفندیار، تیپ حزب‏اللهى‏هاى امروز خودمان است؛ آدم خیلى شجاع و نترس و دینى بوده است؛ حاضر بوده است براى حفظ اصولى که به آن معتقد بوده و رعایت مى‏کرده، خطر بکند و از هفت‏خان بگذرد و حتّى با رستم دست و پنجه نرم کند.»
سخنرانی در دیدار با اعضاى «گروه ادب و هنر» صداى جمهورى اسلامى ایران‏ ۱۳۷۰/۱۲/۰۵

احمدی‌نژاد و شرکا همه  ظرف ۴ سال اخیر کوشیده‌اند که با فردوسی و میهن‌دوستی او سوداگری سیاسی کنند. به روایت احمدی‌نژاد « فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد.»



فردوسی اما از این فراز و فرودها زیاد دیده. بازی‌های سیاسی با او و نام و اعتبارش راه به جایی نبرده و بازیکنان را بر زمین زده، نه سراینده شاهنامه را.  شاید سخن سعدی در باره شاهنامه فردوسی که زنده‌یاد شاهرخ مسکوب نیز در پیشانی کتاب « مقدمه‌ای بر رستم و اسنفدیار» آورده تا حدودی مصداق خوبی از این فراز و فرودها باشند:
این که در شهنامه‌ها آورده‌اند
رستم و رویین‌تن اسنفدیار
تا بدانند این خداوند ملک
کسی بسی خلق است دنیا یادگار

باری، نوع شعر فردوسی کمتر به کار تلفیق با موسیقی می‌آید. در سال‌های اخیر اما در این زمینه نیز تجربه‌هایی آغاز شده که اکثرا هم موفق از کار درآمده:
 اثر دیدنی حمید متبسم با نام «سیمرغ» از جمله کارهای قابل اعتنا در این زمینه است که به دیدنش می‌ارزد:

کار علی‌رضا قربانی در آلبوم خشت و خاک که ۷, ۸ سالی از انتشار آن می‌‌گذرد نیز اثری شنیدنی و ماندگار است، به ویژه این قطعه بهاریه فردوسی:
سایر بخش‌های این آلبوم به یادماندنی را هم در لینک زیر می‌توان شنید:

شاهنامه‌خوانی کردی با ترانه روسم (رستم) با صدای شهرام ناظری هم شنیدنی است:

این هم اپرای رستم و سهراب لوریس چکناواریان با صدای دریا دادور:

رقص «بیژن و منیژه» زنده‌یاد حسین دهلوی بعد از انقلاب اجرا نشده، ولی بخشی از یکی از اجراهای آن در سال‌های دهه ۵۰ که در تالار رودکی اجرا و ضبط شده را هم در این لینک می‌توان دید:

بخشی از «رنج فردوسی» ساخته زنده‌یاد مرتضی حنانه را هم اخیرا در اتریش اجرا کرده‌اند:

مجموعه عکس‌هایی  از آرامگاه فردوسی هم در این لینک قابل رویت است: