از شومنی چاوز تا برکناری منوچهر متکی در سنگال (تفاوتها و شباهتهای دو رئیس جمهور)
سال ۱۹۹۲ که کودتای چاوز و افسران و شهروندان عادی همراه او شکست خورد و به
زندان افتاد، دولت وقت روانکاوی را پیش او
فرستاد تا معاینهاش کند که آیا به لحاظ روانی سالم است. حاصل معاینه روانکاو این
بود که او سالم سالم است، فقط عیب بزرگی دارد: دچار خودشیفتگی است. هم این ویژگی و
هم که این که چاوز هم رسالتی بزرگ در قبال انسان برای خودش و همراهانش قائل بود را
شاید بتوان در کنار مخالفت پرطمطراق با
آمریکا به وجوه اشتراک او و احمدینژاد تعبیر کرد.
از ملکه زیبایی ونزوئلا تا اصلاح طلبان ایران
روی کارآمدن چاوز از جمله به این دلیل هم بود که احزاب حاکم به جای آن که در
برابر برنامه اجتماعی او گزینهای بهتر ارائه کنند روی زیبایی خانمی که سال ۱۹۹۱
ملکه زیبایی ونزوئلا شده حساب باز کردند و او را به مصاف یک افسر تپل و رنگینپوست
فرستادند که همچنان تصور میشد جامعه به این رنگین پوستی روی خوشی نشان نمیدهد.
البته همین خانم زیبا زمانی که به
استانداری یکی از مناطق ونزوئلا رسید بوسه همسران در ملا عام را ممنوع کرد. زیبایی
او نتوانست این اقدام او و به ویژه بیبرنامگیآش برای اقشار فرودست جامعه را در
سایه قرار دهد.
این زن زیبا شاید قرینهای از اصلاحطلبان باشد که سال ۱۳۸۴ همچنان در میدان
آزادیهای مدنی و اصلاحات سیاسی و دمکراتیک توپ میچرخاندند و به غیر از ۵۰ هزار
تومان کروبی برای جذب بخشهایی از مردم که جامعه مدنی مسئله اصلیاشان نبود کمتر
برنامه و شعاری داشتند. با این همه، چاوز به راستی صاحب همان رایی بود که به نام
او خوانده شد، احمدینژاد ولی هنوز هم از اتهام دستکاری حزب پادگانی در نتایج آرا
به سود پیروزیش رها نشده است.
وقتی که گابریل گارسیا مارکز چاوز را ستایش کرد
چاوز البته خصوصیات مثبتی هم داشت که بعضا در کار سیاسی هم به دردش میخورد. گابریل
گارسیا مارکز، نویسنده صد سال تنهایی که یکی دو بار با چاوز ملاقات داشت از «حافظه
خارقالعاده» او در شگفت بود، و از عزم و ارادهاش.
چاوز در زمانهای دوران آموزش افسری را طی کرد که دولت برای آن که بتواند
مبارزه قاطعانهتری با گروههای چریکی چپ بکند خواندن کتابهای مائو و لنین و
مارکس را هم جز مواد آموزشی افسران قرار داده بود. او خودش میگفت که عدالتطلبی
را از این کتابها الهام گرفته. ولی دو سالی که به دلیل رهبری کودتا به زندان
افتاد بیشتر با کتابهای پابلو نرودا و راملو
گالگوس عیاق بود. اغلب شعرهای نرودا را تمام و کمال در خاطره داشت. علاقهاش به
گالگوس، رئیسجمهور دهههای ۵۰ سده قبل ونزوئلا هم به این برمیگشت که نویسنده
بود. گالگوس فوریه ۱۹۴۸ به قدرت رسید و ۱۰ ماه بعد به دلیل این که در اوج بحران بیسابقه
کشورش بیش از سیاستورزی به تکمیل رمانش مشغول بود ارتش کنارش گذاشت.
ولی چاوز بیش از آن ارادهای معطوف به قدرت داشت که به سیاستورزی گالگوس نظر
داشته باشد، رمانهای او دلش را برده بود که زیر و بم زندگی و تاریخ ونزوئلا را به
تصویر میکشند. به گفته مارکز بسیاری از صفحات این رمانها نیز ثبت خاطره چاوز
بود. این که چاوز در اولین دیدار با
اوباما به جای انجیل کتابی در باره تاریخ مناسبات ایالات متحده با آمریکای لاتین
به او هدیه میکند هم شاید وجه تفاوت او با احمدینژاد باشد. احمدینژاد شعرهای
شاملو و اخوان و فروغ و سایه حتی قیصر امینپور که سهل است، بعید است که ۴ تا شعر
حافظ را هم به درستی خوانده باشد. شاید هدیه احتمالیاش به اوباما هم قرآن یا
حداکثر شاهنامه باشد که خودش هم آن را شاید تورق نکرده است.
از شومنی چاوز تا برکناری متکی در سنگال
خودشیفتگی چاوز به علاوه تواناییهای تئاتریکش کمک کرده بودند که او در دوران
ریاست جمهوریاش شومن قهاری بشود و همین شومنی را قسما جایگزین سیاستورزی مبتنی
بر مدیریت معقولانه بکند.
حضور چندین و چند ساعتهاش در تلویزیون در روزهای یکشنبه که به طور تلفنی با
مردم صحبت میکرد از «میراث»های به یادماندنی چاوز در عرصه رسانه است. شیوه
زمامداریش که اینجا و آنجا مولفههای پوپولیستی و غیردمکراتیک میگرفت در این شوها
هم گهگاه نمایان میشد. بودند مواردی که مردم از این یا مورد شکایت میکردند و
چاوز همانجا وزیر یا مسئول مربوط را پای تلفن میخواست که به مردم توضیح دهد و اگر
توضیحش کافی نبود به تصمیم فوری آقای رئیس جمهور برکنار میشد. این گونه شیوهها
با شیوههای مدیریتی احمدینژاد که در تعویض وزیر رکورد شکسته، متکی را در سنگال
برکنار کرد و در سفرهای استانی در یک روز صدها تصمیم اتخاذ میکند بیشباهت
نیستند.
البته ورای استفاده خودمحورانه از تلویزیون چاوز استفاده از توئیتر را هم بلد
بود. چهار و نیم میلیون نفر فالور داشت. احمدینژاد بعید است که با توئیتر اصلا
عیاق باشد.
چاوز و سعادت عدم وجود ولی فقیه
چاوز البته این سعادت را هم در قیاس با احمدینژاد داشت که مجبور نبود در یک
نظام غیردمکراتیک زمامداری کند و ولی فقیه غیرانتخابی و امر و نهی و دغدغههای یک
کشیش را بالای سر خود داشته باشد.
نظام ونزوئلا به رغم برخی ضعفهای ساختاریاش بر خلاف جمهوری اسلامی مستعد حاکمیت
دوگانه و بیثباتی سیاسی نبوده و نیست. چاوز هم اگر در برخی زمینهها خودشیفتگی و
تصمیماتش مولفههایی غیردمکراتیک به خود میگرفت، اما همین که دمکراسی در کشور در کلیتش جاری بود او در هر انتخابات و رفراندومی میبایست تنها به
رای واقعی خود متکی باشد. همین، وضعیتی را به وجود آورده بود که انتخابات دستمالی
و بیاعتبار نشود و کماکان معنای واقعی
خودش را داشته باشد. این که در ایران فیلتر شورای نگهبان همچون سد سدیدی در برابر
یک انتخابات دمکراتیک عمل می کند و مهندسی انتخابات هم گاه و بیگاه نقل مباحث روز است و نماینده ولی فقیه هم آن را وظیفه سپاه میداند خودش به حد کافی بازگوی تفاوتهای ایران و ونزوئلا است.
وقتی که همسایگان هم یار باشند
البته انتخابات آزاد در ونزوئلا دستاورد آقای چاوز نیست، هر چند او با تکمیل
فهرستهای انتخاباتی و با کمکهای رفاهی و آموزشی به بخشهایی از جامعه که در
تمامی دهههای پیش به خاطر فقر و جهل از پروسه سیاسی کشور کنار گذاشته شده بودند
آنها را هم وارد این بازی کرد. ولی ونزوئلا در مجموع سنت د مکراتیک نیمبند
باسابقهای داشته و حتی در دهههای ۷۰ و ۸۰ نیز بر خلاف همسایگانش از کودتای نطامیها
در امان بوده است. روند دمکراتیزاسیون در کل منطقه نیز مانعی بوده است که ارادهآی
بتواند در ونزوئلا چرخها را به عقب
برگرداند، همانطور که چنین تشبثاتی در سالهای اخیر در هندوراس و پاراگوئه و تعطیل
نسبی دمکراسی در این کشورها، به دشواری خورده است.
ایران اما همچنان در دریایی از
کشورهای عمدتا غیردمکراتیک و بیثبات محصور است. شیخنشینهای جنوبش یادآور اعصار
ماضیاند. عراق و افغانستان و پاکستان در آتش بیثباتی میسوزند. ترکیه هنوز الگوی
قابل اتکایی نیست و در شمال هم که کریمافها و علیافها حاکمند بدون آن که بویی
از دمکراسی برده باشند. یعنی محیط پیرامونی ایران هم بر خلاف ونزوئلا چندان برای
ارتقا و رشد دمکراسی مساعد نبوده است.
ما کسی را مومیایی نکردهایم
و سرانجام این که ما ایرانیها شانس این را داریم که کمتر رئیس جمهور و
زمامداری را مومیایی کردهایم. میراثداران چاوز اما بدون درسگیری از مشکلاتی که
مومیاییکردن لنین و امثالهم به وجود آورده حالا برای مومیاییکردن «کوماندانته»
خیز برداشتهاند و میروند که تکرارگر سنتی کپکزده و مشکلآفرین در تاریخ بشر
بلوغنایافته باشند.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه