از «قرص روز بعد» تا ترانه «نه، من آن نیستم که
• در جریان بحثهای اخیر مربوط
به تشکیل دولت ائتلافی مرکب از دو حزب بزرگ آلمان (سوسیالدمکراتها و اتحادیه
مسیحی) یکی از محورها هم آزادکردن خرید «قرص روز بعد» یا قرص ضدبارداری بعد از
رابطه بوده و هست.
سال گذشته بیمارستانی مربوط به کاتولیکها در کلن از دادن این قرص به زنی که
مورد تجاوز قرار گرفته بود خودداری کرد که بحث و جنجال بسیاری برانگیخت و حالا
آزادسازی آن بحث دولت ائتلافی است تا هر زنی که به هر دلیلی رابطه جنسی معطوف به
بارداری احتمالی داشته و نمیخواهد که باردار شود مثل همه کشورهای اروپایی دیگر
(به جز لهستان وایتالیا) برود و بدون نسخه از داروخانه قرص را بخرد، نه این که دسترسی
به این قرص منوط به موافقت پزشک و صدور نسخه باشد.
در واقع وقتگرفتن پیش دکتر و نشستن در
اتاق انتظار و خریدن قرص و ... ، به خصوص که در ساعات غیرروز باشد به تلفشدن زمانی
میانجامد که هر لحظهاش برای جلوگیری از بارداری غنیمت است. گرچه قرص روز بعد تا
۷۲ ساعت امکان تاثیر دارد ولی با هر ساعت فاصله از زمان رابطه این تاثیر کمتر میشود.
حالا بر سر آزادسازی این قرص از قید
نسخه جبهههای متفاوتی در آلمان شکل گرفته. از یک سو بخشهای بزرگی از فعالان
حقوق زنان هستند که محدودیت در خرید قرص را نوعی قیممابی نسبت به اراده آزاد و
خودمختاری زنان تلقی میکنند و در دیگر سو کاتولیکها هستند که میگویند برای
حفاظت از جان در شرف تکوین در همان ۷۲ ساعت اول هم نباید قرص آزاد شود، به
خصوص که میتواند زادوولد را بیش از پیش محدود کند. اتحادیه مسیحی خانم مرکل هم کم
وبیش در خط کلیساهاست، در حالی که سوسیالدمکراتها از آزادسازی قرص دفاع میکنند.
طرفه این که انجمن حمایت از خانواده (Pro
Familie) هم، حامی
آزادسازی قرص است. استدلالش این است که از یک سو در کشورهایی که این قرص آزاد است
شمار سقط جنینهای قانونی و غیرقانونی با همه خطرات و پیامدهایی که برای زنان دارد
پیوسته رو به کاهش رفته و از سویی هم، بنا به تجربه، بچههای ناخواسته که با
برنامهریزی تولید و زاده نشوند و برای وضعیت کاری و اقتصادی زن یا مرد یا برای رابطه
بین زن و مرد مشکل ایجاد کنند تربیت و مهر و مواظبت لازم را دریافت نمیکنند و همچون
شخصیتهایی با کمبود روانه جامعه میشوند.
منافع اقتصادی هم البته در بحث قرص
حسابی نقش دارد. دکترهای زنان که سالانه ۴۰۰ هزار نسخه برای این قرص مینویسند و
بابت ویزیت زنها از این بابت از بیمهها درآمدی نسبتا بالا دارند عملا با آزادشدن
قرص این درآمد را از دست میدهند.
در عوض شرکتهای دارویی امیدوارند که با
آزادشدن قرص فروش آن بیشتر شود و سود بیشتری به جیبشان واریز شود.
القصه بر سر یک حب قرص کوچک چه منافع و
ایدئولوژیها و حقوقی که با هم درگیر نشدهاند.
••در اسپانیا به همت یک خانم پرفسور ادبیات سایتی
راه افتاده که بخش عمده آن به تجارب و فعالیت زنان در راه دستیابی به حقوق بیشتر اختصاص دارد.
بخش بزرگی از سایت به ویدئوهایی اختصاص دارد که دختران با مادران و زنان نسلهای
قبل از خودشان به گفتوگوهای کوتاه مینشینند و از مراحل مختلف بهبود حقوق زنان در
اسپانیا و خاطرات آنها در این رابطه میپرسند. این خاطرات از آن رو اهمیت دارند که
کمتر مکتوب شدهاند یا به کتابهای آموزشی راه برده اند.
گفتوگوها به مسائل مختلفی برمیگردد، از مسئله کار و اشتغال و حق تحصیل و
بارداری زنان تا حق حضانت و حقوق خانواده و خشونت در خانواده و ...
هدف این است که دختران جوان، به خصوص نسل سومی که از محدودیتهای دوران فرانکو
چیزی نمیداند و عمدتا میوهچین دستاوردهای دهههای گذشتهاند این دستاوردها را کم
نگیرند، فکر نکنند که آسان به دست آمده و خود نیز برای گسترش آنها دست به کار
شوند.
مادران از دوران فرانکو میگویند که دستاوردهای جمهوریخواهان برای زنان را پس
گرفت، زنان را بیش از پیش وابسته مردان کرد و نیز از رابطه انتقال به دمکراسی و
بهبود حقوق زنان پس از سال ۱۹۷۵(مرگ فرانکو) تا کنون میگویند.
این سایت به خصوص در حال حاضر که تلاش دولت محافظهکار اسپانیا برای محدودسازی
حق زنان در سقط جنین به موضوع داغ روز بدل شده نقشی محوری در تغذیه فکری و بسیج
زنان مخالف بازی میکند. تا کنون زنان اجازه داشتند که در مشورت با پزشک در ۱۴
هفته اول بارداری سقط جنین کنند، دولت کنونی اما لایحهای به مجلس برده که سقط
جنین را به جز در مواردی معدود ممنوع میکند. و طرفه این که بخشی از زنان محافظهکار
نزدیک به این حزب نیز با قانون پیشنهادی سفت
و سخت جدید از در مخالفت درآمدهاند، آنهاخواهان آنند که حداقل زمان و دامنه
موارد مربوط به امکان سقط جنین گسترش یابد.
سایت را کلیک
کنید ابتدا ترانهای زیبا از ماری
ترینی شروع میشود، مربوط به سال ۱۹۷۱ و از اولین ترانههای اعتراضی علیه محدودیتها
برای زنان: «من (دیگر) آن نیستم که تو همیشه در هچلش میگذاری و همیشه هم ترا
بخشیده است، من آن نیستم که همیشه به همه چیز آری گفته، نه من آن نیستم...»
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه