یک سالگرد، یک مناظره
از تظاهرات در برلین به هنگام سفر شاه به این شهر در سال ۱۹۶۷ و کشتهشدن یک دانشجوی آلمانی در جریان این تظاهرات با گلولهی پلیس به عنوان نقطهی آغاز جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ آلمان یاد میشود
جنبش سال ۱۹۶۸ و سالهای متعاقب آن در فرانسه و آلمان، به رغم روندها و پیامدهای مشترک، دارای زمینههای عینی و پسزمینههای تاریخی قسماً متفاوتی بودند. در هر دو کشور، جنبش یادشده به لحاظ نظری نیز، به اندیشهها و اندیشهورزان بعضاً متفاوتی متکی بود و آبشخور فکری لزوماً واحدی نداشت.
آثار هنری، تحقیقی، تاریخی و گاهشمارانهای که جنبش ۱۹۶۸ موضوع محوری آنهاست و نیز ارزیابیها از زمینهها و پیامدهای این جنبش، بخش قطوری از پرونده مطالعات فرهنگی و علمی در دهههای گذشته را تشکیل میدهند. این پرونده هنوز هم گشوده است و ۴۰ سال پس از آن ماجرا، بحث در بارهی خوب و بد بروز آن و نیز تاثیرات و پیامدهایش پایان نگرفته است. زندهبودن بخش بزرگی از افراد شرکتکننده در آن تحولات که خود بعضاً به منتقد یا مخالف آن بدل شدهاند نیز، به بحثها و ارزیابیها غنای بیشتری میبخشد. این نیز هست که در اروپا به محض بروز هر رویداد بزرگ اجتماعی و سیاسی، دوباره بحث تحولات و پیامدهای جنبش ۱۹۶۸ بالا میگیرد و سنجش نسبت رویدادهای جدید با آن جنبش، بررسیها و ارزیابیهای تازهای را در پی میآورد.
لیبرالیزه و دمکراتیزهکردن مناسبات سلسلهمراتبی (هیرارشیک) در خانواده و مدرسه و کارگاه و در کل جامعه، اقتدارزدایی از مناسبات یادشده و اصلاحات متناسب با این درک و دریافت در سیستم حقوقی و کیفری، دسترسپذیرکردن فرهنگ برای بخشهای وسیعتری از جامعه، قوتبخشیدن به جنبش فمینیستی و کمک به رهایی زنان از قیودات مردسالارانه، تابوزدایی از مناسبات جنسی و تاکید بیشتر بر حقوق اقلیت ها از مهاجران گرفته تا همجنسگرایان، وزن و اعتباربخشیدن به جنبشهای مدنی و مبارزات خارج از پارلمان، گسترش و غنابخشیدن به جنبش صلح و مخالفت با جنگ که در آن زمان در کارزار گسترده علیه جنگ ویتنام بروز یافت و ... اینها دستاوردهایی هستند که موافقان جنبش ۱۹۶۸ بر آنها تاکید دارند.
مخالفان یا از موضعی محافظهکارانه به نفی تمامی جنبش ۱۹۶۸ میپردازند و یا ضمن به رسمیتشناختن برخی از پیامدهای مثبت آن، نگاه و درک و دریافت این جنبش نسبت به مقولهی قهر را قابل انتقاد میدانند. به باور این منتقدان، چه نگاه مثبت بخشهایی از این جنبش به مائو و چهرههای مشابه و چه این واقعیت که بخشی از نیروی جنبش ۱۹۶۸ سالهای بعدتر گروههای چریکی را بنیان گذاشتند و با زور اسلحه در صدد تغییر مناسبات اجتماعی برآمدند همه و همه به همین رابطهی مبهم و غیرانتقادی جنبش یادشده با مقولهی قهر برمیگردد.
دستکم بخشی از دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در اروپا نیز نقش نسبتاً فعالی در تحولات سال ۱۹۶۸داشتهاند. این حضور بعداً به تاثیرگذاری معینی بر جنبشهای درون ایران هم کشیده شد. ضمن این که هم قبلاً و هم اخیراً شماری از چهرههای فعال در جنبش چریکی دههی پنجاه ایران، آن حرکت را هم عرض و متاثر از جنبش ۱۹۶۸ اروپا و رویکردها و بنمایههای فکری آن میدانند. به باور اینها، استناد به دلایل رایج، همچون بغض فروخوردهی ناشی از کودتای ۱۳۳۲، انسداد ساختار سیاسی در ایران محمدرضا شاهی، تاثیرپذیری غیرمستقیم جنبشهای دانشجویی سکولار و مذهبی از سنت شیعه و شهادت و نیز الهامبخشی جنبش چریکی کوبا و نهضتهای مشابه نباید مانع از آن شود که تاثیر جنبش ۱۹۶۸ اروپا در برآمد جنبش چریکی ایران نادیده و یا کماهمیت تلقی شود.
سال گذشته در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه جنبش ۱۹۶۸ و پیامدهای آن به یکی از موضوعات کارزارهای انتخاباتی میان خانم سگولن رویال و نیکلا سارکوزی، یعنی دو رقیب اصلی این انتخابات، بدل شد. یکی از قولهای سارکوزی این بود که میخواهد نقطه پایانی بر فرهنگ و درک و دریافتهای برآمده از تحولات ۱۹۶۸ بگذارد و خانم رویال هم در برابر، در موضع دفاع از شماری از دستاورهای آن جنبش قرار داشت. در بارهی برخی از جوانب تحولات ۱۹۶۸ و بحثهای مربوط به آن اینجا و اینجا و اینجا نوشتهام.
بحثهای پرحرارت یک مناظره
القصه، اینک که به ماه مه ۲۰۰۸ و ۴۰ سالگی رویدادهای مه ۱۹۶۸ نزدیک میشویم، بحث و گفتگو و سمینار و مناظره در بارهی آن جنبش و پیامدهای آن در آلمان و فرانسه رو اوج میرود و کمتر رسانهای را میتوان سراغ گرفت که در این باره جستار و مقاله و مصاحبه و ویژهنامه انتشار ندهد و دائم به آن نپردازد.
در همین رابطه، پنجشنبهشب، ۱۷ آوریل، شبکهی دوم تلویزیون آلمان (ZDF ) مناظرهای ترتیب داده بود میان ۶ نفر که هر کدام به نوعی با جنبش ۱۹۶۸ مخالف یا موافق بودند. یکی از این افراد تاریخدان نسبتاً سرشناسی (گوتس آلی) است که خود از فعالان جنبش ۱۹۶۸ بوده و اینک با انتشار دو کتاب به مخالفان آن بدل شده و با تاکید بر رگههای اقتدارگرایی در جنبش یادشده و مناسبات مبهمش با مقولهی قهر، آن را با با جنبش جوانان آلمانی حامی نازیها در اواخر دههی سی، همسان ارزیابی کرده است. آلی در مناظرهی دیشب نیز همین اتهام را علیه جنبش ۱۹۶۸ مطرح کرد و نگاه مثبت و ستاینده بخشهایی از این جنبش نسبت به مائو را نشانهی تمایل آن به انقلاب قهرآمیز و دهنکجیاش به دولت حقوقی برآمده از انتخابات دمکراتیک معرفی نمود. او گفت که قابل قبول نیست که رهبران جنبش ۱۹۶۸ در آن سالها از جنایاتی که در چین و در جریان انقلاب فرهنگی این کشور صورت گرفت بیخبر بوده باشند.
کلاوس پایمن، مدیر تئاتر معروف برلینر آنسمبل، که برشت آن را پایهگذاری کرده نیز در مناظره شبکه دوم تلویزیون آلمان شرکت داشت. پایمن اخیراً در ایران بود و نمایشنامهی «ننه دلاور»برشت را با اعضای تئاتر برلین به روی صحنه برد. او در مناظرهی پنجشنبهشب با اتکا به تجربه شخصی خود از حضور در جنبش ۱۹۶۸، با شور و حرارت از آن دفاع میکرد. به گفتهی پایمن جنبش ۱۹۶۸ زمانی به وجود آمد که مقامات رژیم نازی سابق کماکان رشتههای عمدهی قدرت را در آلمان پس از جنگ به دست داشتند، جنگ استعماری در ویتنام چهرهی کثیف خود را نمایش گذاشته بود و دهها روشنفکر صاحبنام نیز در غرب خواهان عدالت و آزادی بیشتر در مناسبات سیاسی، حقوقی، فرهنگی و خارجی آمریکا و کشورهای اروپا بودند.
خانم یوتا دیتفورت نیز که متاثر از جنبش ۱۹۶۸، بعدتر در بنیانگذاری حزب سبزهای آلمان شرکت داشت نیز یکی از مدعوین مناظره یادشده بود. او چند سال پیش حزب سبزها را به دلیل «راستروی» ترک کرد و اینک بیشتر به عنوان نویسنده و روزنامهنگار فعالیت دارد. دیتفورت اخیراً کتابی منتشر کرده است با عنوان «بیوگرافی اولریکه ماینهوف». ماینهوف همان زنی بود که به اتفاق آقای آندریاس بادر چند سالی پس از ۱۹۶۸ گروه مسلح بادر- ماینهوف ( ار آ اف/ فراکسیون ارتش سرخ) را در آلمان پایه گذاشت. این گروه تا سال ۱۹۹۸ به فعالیت ادامه داد و ترورهای متعددی در کارنامه آن ثبت است. ماینهوف اندکی در همان ابتدای تاسیس گروهش به اتفاق سه تن دیگر از رهبران این گروه دستگیر شد و بعدتر به نحوی مبهم در زندان خودکشی کرد. دیتفورت در کتاب خود چهرهی منفییی از خانم ماینهوف ارائه نمیکند و تا حدودی تاکید دارد که برخوردهای خشن و نامنعطف پلیس و دستگاه قضایی آلمان در آن سالها در گرویدن ماینهوف و همفکرانش به خشونت تاثیر عمدهای داشتهاند.
دیتفورت در مناظرهی دیشب بر این نکته تاکید داشت که گرتس آلی با گذاشتن علامت تساوی میان جنبش جوانان و دانشجویان در سال ۱۹۶۸ با جنبش جوانان حامی نازیها در سالهای اواخر دههی چهل تنها به یک هدف خدمت میکند: نسبیکردن جنایات نازیها و کاستن از قبح و نکبت این جنایات. سوال دیتفورت از گرتس این بود که چگونه میتوان جنبشی را که در آن خون ازدماغ کسی جاری نشد همسان و هممان جنبش جوانان نازی ارزیابی کرد؟ برخورد فلهای به دورههای متفاوت جنبش ۱۹۶۸ و شعارها و راهکارهای آن و ندیدن نحلههای فکری متفاوت در این جنبش که حتی پس از سربرآوردن ار آ اف هم اهداف خود را از طریق بسیج مدنی و بدون دستیازی به قهر دنبال میکرد، و نیز انتقاد و اعتراض بخشهای چشمگیری از این جنبش به اقدام شوروی در تجاوز به چکسلواکی از نکاتی دیگری بودند که دیتفورت گرتس آلی و بتینا رول را به نادیدهگرفتن عمدی آن متهم کرد.
حضور خانم بتینا رول در مناظرهی دیشب نکتهای قابل توجه بود. رول، دختر اولریکه ماینهوف (از بنیانگذاران گروه بادر- ماینهوف) است و طرفه این که سرسختترین مخالف جنبش ۱۹۶۸ در مناظرهی دیشب بود. او که خود روزنامهنگار است در سالهای اخیر در نوشتارها و کتابهای خود کارزارهای گستردهای علیه رهبران سبزها و برخی چهرههای جنبش فمینیستی به راه انداخته و آنها را به داشتن نگاهی مثبت به قهر و مناسبات مردسالاری متهم کرده است. در مناظرهی دیشب هم او به سختی به خانم دیتفورت حمله کرد که شیوهی او در تدوین و گزینکردن فاکتها برای کتاب بیوگرافی مادرش (اولریکه ماینهوف) در خدمت وجههآرایی برای جنبش ۱۹۶۸ قرار گرفته است. اتهام اساسی خانم رول علیه جنبش ۱۹۶۸ این بود که در دورهای که آلمان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی کمترین مشکل را داشت سربرآورد و جز تباهی و انحطاط بر پرچم خود ننوشته بود. او شکلگیری گروه مسلح ار آ اف و ترورهای آن را سرنوشت محتوم و طبیعی جنبش یادشده و عدم موضعگیری آن نسبت به قهر دانست.
یکی از رهبران حزب محافظهکار حاکم دمکرات مسیحی (حزب خانم مرکل، صدر اعظم آلمان) به نام فولکر کادوا نیز در مناظرهی دیشب شرکت داشت. گفتنی است که جنبش سال ۱۹۶۸ در حالی شکل گرفت که دمکرات مسیحیها دست بالا را در دولت آلمان داشتند و طبیعی بود که بخشی از اعتراضها و انتقادهای آن جنبش متوجه این حزب و دولت برآمده از آن باشد. کاودا که سال ۱۹۶۸ دانشجویی محافظهکار بوده ضمن ستودن شور و حرارت سیاسی آن سالها, جنبش سال ۱۹۶۸را به عدم موضعگیری در برابر قهر متهم کرد و گفت که تقسیم آلمان و تسلط یک رژیم دیکتاتوری بر شرق آلمان کوچکترین حساسیت و توجهای در رهبران جنبش ۱۹۶۸ برنمیانگیخت.
هاینر برمر، چهرهی نامآشنای مطبوعات و رسانههای آلمان که در جنبش ۱۹۶۸ نقش فعالی داشت نیز در مناظره دیشب حاضر بود. به باور او به جنبش ۱۹۶۸ میتوان انتقادهای متفاوتی وارد کرد، از جمله نگاه مبهم آن نسبت به مقولهی قهر. ولی این جنبش با همهی عیب و نقصها منشا تحولات مثبتی شد، به گونهای که به قدرت رسیدن سوسیالدمکراتها به رهبری ویلی برانت و تحولاتی که دولت او دامن زد تنها بر بستر زمینههای ذهنی و عینی که جنبش ۱۹۶۸ به وجود آورد ممکن شد. تاکید برمر در انتها این بود که جنبش ۱۹۶۸ را نه باید همچون برخی از هوادارن متعصبش به عرش اعلا برکشید و نه از آن همچون نیروهای راست و محافظهکار چهرهای خبیث و شیطانی ارائه کرد.
دوستانی که زبانی آلمانی میدانند میتوانند نگاهی بیاندازند به ویدئوی آن مناظره. برای دوستانی هم که به این زبان مسلط نیستند دیدن برخی از صحنههای مناظره که شور و حرارت طرفهای گفتگو را در برگرفته و مخالفخوانی آنها علیه یکدیگر به اوج رسیده شاید غیرجالب نباشد.
1 Comments:
ییلللبببالل
Post a Comment
بالای صفحه