شورش برای غذا، رقابت بر سر آهن قراضه و کاغذ باطله
اگر هائیتی و مصر هم جزیی از چین بودند!!
نه، این عکسها، همانطور که در نگاه اول هم معلوم است، مربوط به جنگ و زد و خورد برای آزادی بیان و مطبوعات یا ناشی از اختلاف بر سر نتیجهی انتخابات نیستند، بلکه این معدههای خالی است که مردم را به خیابانها کشانده. این روزها تا بخواهی خبر المپیک و تبت و مسُله حمل مشعل و این چیزها در صدر رسانههای غربی است، که البته به جای خودش باید بهش پرداخته شود. منتهی صدها میلیون نفر در سراسر جهان به خاطر گرانشدن مواد غذایی با مشکل اساسی مواجهاند و گرسنگی به قول رئیس برنامه غذایی سازمان ملل با چهرهای جدید علیه بشریت به میدان آمده، ولی یک دهم موضوع تبت هم در رسانهها به این مسئله پرداخته نمیشود. این را میگویند برخورد گزینشی. به عبارت دیگر، مسئله تبت که واقعاً مسئله هم هست، در عین حال حربهای شده در دست غرب که سر به سر چین ( قدرت در حال برآمدن) بگذارد. و خوب در چنین شرایطی معلوم است که رنج و مصیبت مردم مصر و هائیتی و اندونزی و ...، به خصوص که دولتهای غربگرا هم در آنها سر کار باشند، چندان اهمیتی در رسانههای بزرگ نمییابند.
عکس از هائیتی و مربوط به روز قبل است. ولی مسئله تنها به هائیتی محدود نیست، گرانی و کمبود مواد غذایی و از جمله برنج در دنیا باعث شده که این روزها در بسیاری از کشورهایی که برنج از مواد غذایی اصلی آنهاست ( از مصر و اندونزی و فیلییپین گرفته تا کامرون و بورکینافاسو و شمار دیگری از کشورهای آسیا و آفریقا) به خصوص اقشار فرودست جامعه در تامین حداقل مواد غذاییاشان عاجز باشند.
برنج تا همین چند ماه پیش در بازارهای جهانی تنی حداکثر ۳۰۰ دلار دلار معامله میشد، ولی حالا به تنی ۵۰۰ دلار رسیده. سودآور بودن کشت ذرت و تورتیلا و نیشکر برای تولید سوخت گیاهی (بیواتانول) که روز به روز مصرفش در غرب رو به افزایش هست، افزایش سطح رفاه در چین و هند و بالارفتن تقاضا برای مواد غذایی، خشکسالی و استفاده نادرست از زمینهای زراعی و نیز سلطهی دلالها بر بازار مواد غذایی گرانی کم سابقه را در مورد برنج و بخش دیگری از مواد غذایی به وجود آورده اند و میلیونها نفر را با مشکل تغذیه حداقلی مواجه کردهاند. دومین و سومین صادرکنندگان عمدهی برنج در دنیا یعنی ویتنام و هند صادرات برنج را به سبب کمبود محصول و نیاز داخلی کاهش دادهاند و یا به کل متوقف کردهاند. ولی خوب،در این میان اعمال تحریم علیه ایران، حداقل در زمینهی آسیب ندیدن مردم ما از بحران برنج نتیجهی مثبتی به بار آورده است!
ایران، در سال گذشته، از بیم گسترش تحریمهای بینالمللی، به اندازه سه سال برنج خریده و ذخیره کرده است. شاید به همین دلیل است که نرخ تضمینی خرید برنج از کشاورزان، نسبت به دو سال گذشته تنها ۸ درصد و نرخ خرده فروشی در بازار، ظرف ۴ ماه اخیر، تنها ۱۰ درصد بالا رفته.
مردم ما سالانه چیزی در حدود ۲ میلیون تا ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج مصرف میکنند، یعنی یک دویستم تولید برنج در جهان. از این مقدار حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تن از آن را تولید داخلی تامین میکنه . به عبارت دیگه ایران مجبوره سالانه بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تن برنج وارد کند. اما در سال گذشته ۲ میلیون تن برنج خارجی وارد کشور شده و فعلاً تا اطلاع ثانوی شاید بحران بازار برنج اثرات چندانی بر ایران نگذارد، هر چند که تحریمها در سایر عرصهها تاثیرات منفی خودشان را دارند و بسیاری از مردم در تامین اولیه زندگی خود بیش از پیش با مشکل مواجه شدهاند.
القصه بالاگرفتن بحران کمسابقه در نظام مالی و بانکی جهان که هنوز هم اوج خود را طی نکرده و اثرات مخرب و پردامنهای بر اقتصاد جهان گذاشته و میگذارد و نیز بحران مواد غذایی بار دیگر نشانگر این هستند که اقتصاد بازار را بر خلاف افکار نئولیبرالی نمیتوان به حال خود رها کرد و دائماً خواهان کمترشدن نقش دخالتگرانه و تنظیمکنندهی دولتها شد. در همین هفتههای اخیر برای مقابله با بحران ورشکستگی بانکها، نئولیبرال ها اولین کسانی بودهاند که خواهان دخالت دولت و کمکهای مالی آن به بانکهای بحرانزده شدهاند. یعنی از نظر آنها مداخلهی دولت خوب است ولی فقط آنجا که باید مثل نجات غریق برای نجات سرمایههای ورشکسته وارد عمل شود و لاغیر! بحرانهای کنونی به رغم ضرر و زیانشان این سویه مثبت را هم داشتهاند که ماهیت و پیامد این گونه تئوری ها را بیشتر برملا میکنند.
کشتگان مواد خام، کشتگان آهن قراضه
واقعیت این است که قیمت مواد خام از غذایی و غیرغذایی در این یکی دو سه سال اخیر حسابی رو به افزایش بوده. به سبب بالا رفتن مصرف فولاد و سایر ترکیبهای فلزی در دنیا ( از جمله به خاطر رشد اقتصادی چین و هند و ...) آهن قراضه که تا دو سال پیش چندان کالای با ارزشی نبود، این روزها کلی ارج و قرب پیدا کرده و قیمتش در بازارهای بینالمللی چندین و چند برابر شده. همین امر باعث شده که دزدی آهن قراضه حتی در کشورهای غربی هم جز صدرنشینان فهرست انواع دزدی ها باشد. اخیراً در نزدیکی پراگ یک سالن مخروبهی قدیمی بر سر ۴، ۵ تا دزد خراب شد و آنها را کشت. جریان از این قرار بود که این دزدها شب رفته بودند آهنهای به کار رفته در ساختمان رو بیرون بکشند، ولی از حرص زیاد، فولاد یکی از ستونهای اصلی سالن را هم بریده بودند و قصد بیرون آوردنش را داشتند که ساختمان به نوسان میافتد و فرومیریزد و باقی قضایا.
دعوا بر سر کاغذ باطلهی خانهی ما
هفتهی گذشته جلوی در خونهامون یک دفعه دو یا سه تا سطل بزرگ گذاشته بودند مال چند شرکت مختلف با کاغذی حاوی این خواهش که «لطفاً کاغذهای باطلهی خودتان را در این سطل بریزید، ما با کمال میل آنها را حمل میکنیم». بعدکه یک خرده ماجرا را دنبال کردم ، متوجه شدم که جمع کردن کاغذ که یکی دو دهه ی گذشته کار سختی بود برای شهرداریها و عمدتاً هم برای حفاظت از محیط زیست انجام میشد، حالا به چنان تجارت پر رونقی بدل شده که شرکتهای خصوصی هم واردش شده اند و به سختی با هم رقابت می کنند. ماجرا از این قرار است که از کاغذ باطله خیلی راحتتر از چوب میتوان کاغذ تهیه کرد. قیمت چوب هم مثل قیمت برنج رفته بالا، ضمن این که برای تهیهی کاغذ از چوب دو برابر کاغذ باطله باید انرژی مصرف کرد. به همین خاطر، کاغذ باطله رفته تو بورس، آن هم در کشوری مثل آلمان که چهارمین مصرفکنندهی کاغذ در دنیاست و مصرف سرانه از ۲۰۰ کیلو در سال هم فراتر میرود. خلاصه دعوای بین شهرداری و شرکتهای خصوصی در مورد این چه کسی حق جمعکردن کاغذهای باطله را دارد و نیز شکایت مردم از تجمع چندین و چند سطل در برابر خانهاشان کار را به دادگاه کشانده و دادگاه هم در اولین حکمش گفته که فعلاً همه جمعآوزی کاغذ را متوقف کنند تا ما بعد تصمیم بگیریم که کی ذیصلاح است.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه