شیرینکامی و شرنگ
هفتهای که رو به انتهاست ظاهراً هفته موفقیت نسبی برای جمهوری اسلامی است. پس از هفتهها شکست و حال گیری، شاید هم حقش بود که یک کمی نفس بخوره و دوباره حالی بگیره برای مناقشات بعدی.
جمع شدن رهبران حوزه دریای خزر در تهران هر دستاوردی که نداشت دستکم خدشهای بود تو این درک و برداشت قسماً واقعی که جمهوری اسلامی بر اثر چالش هستهای و قطعنامههای شورای ا منیت در انزوای بینالمللی و منطقهای به سر میبره و غیره. این که رهبر کشور همسایه بزرگ شمالی ما بعد از ۳۳ سال، ولو تحت عنوان شرکت در یک اجتماع چند جانبه به تهران میره خوب، برای حکومت محمل خوبیه که تا حدودی با ذهنیت یادشده مقابله کنه.
علاوه بر اون، بیانیه ۵ کشور اگر باز هم گشایشی در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر به سود ایران به وجود نیاورد، دستکم بند پانزدهش که بر اساس اون همه طرفها قول میدهند که هیچ امکانی برای حمله خارجی به ۴ کشور دیگر در اختیار یک کشور بیرون از منطقه قرار ندهند اطمینان خاطری هست برای جمهوری اسلامی که امکان همدستی کشوری مثل آذربایجان با آمریکا در حمله احتمالیاش به ایران تقریباً منتفیه. این که طرح هستهای پوتین در مورد چالش هستهای که با خامنهای مطرحش کرده چی هست و چه گشایشی در این پرونده به وجود بیاره هم نکتهای هست که باید موند و دید.
یک روز قبل از اجلاس خزر در تهران، جمهوری اسلامی این شانس رو داشت که اتحادیه اروپا تو جلسه وزرای خارجهاش تو لوکزامبورگ با طرح فرانسه برای تشدید تحریمها خارج از سازمان ملل موافقت نکنه و کماکان برای هر اقدام بعدی علیه ایران منتظر نتایج مذاکرات آژانس و سولانا با جمهوری اسلامی بمونه.
امروز هم که قرار بود معاونان وزارت خارجه کشورهای ۵+۱ تو برلین برای بررسی برخورد بعدی با ایران گرد هم بیایند به خاطر دلخوری چین از تحویلگرفتهشدن داالایی لاما توسط دولت آمریکا جلسهاشون به تعویق افتاد.
ولی شاید خبر خیلی خوشحالکننده برای جمهوری اسلامی معلق شدن قرارداد بزرگ هستهای میون هند و آمریکاست. این قرارداد بیسابقه که آمریکا بر اساس اون قصد داشت بی اعتنا به مقررات ان پی تی به کشوری که این معاهده رو امضا نکرده (هند) تکنولوژی پیشرفت هستهای ارائه کنه سرانجام زیر فشار احزاب چپ و شماری از کارشناسان هستهای هند به حال تعلیق دراومد. موهان سینگ،نخست وزیر هند, روز دوشنبه در تماس تلفنی شخصی با بوش بهش گفته که « برخی مشکلات داخلی هند» اجازه اجرای قرارداد یادشده رو نمی ده و خلاصه معذورم.
آمریکا با این قرارداد بیسابقه، هم قصد داشت که هند رو در رقابت با چین و روسیه به متحد نزدیکتری برای خودش بدل کنه و هم دولت دهلی رو راضی کنه که در مسائل مربوط به خط لوله صلح برای انتقال گاز ایران به هند روی خوش نشون نده و هم در رای گیریها در مجامعی مثل شورای حکام و ... به سود مواضع واشنگتن و علیه جمهوری اسلامی رای بده. عملاً هم ظرف این یکی دو سال اخیر دولت هند سیاستی در همین راستا داشت.
منتهی قرارداد از همون اول با مخالفت احزاب چپ و شماری از کارشناسان هستهای هند روبرو بود. اینها استدلالهای متقاوتی داشتند. چپها میگن که آمریکا میخواد سیاست خارجی مستقل ما رو با این قراداد بخره و ما رو تو بازیهای منطقهای علیه این یا اون رقیب بزرگ و علیه یا این یا آن قدرت متوسط منطقه به کار بگیره. کارشناسان هستهای هم میگفتند که توسعه برنامه مستقل هستهای هند با این قراداد به تابعی از مناسبات ما با آمریکا تبدیل میشه و وابستگی ما به سوخت و تکنولوژی آمریکایی رو به دنبال مییاره.
علیرغم این که احزاب چپ تو دولت هند شریک نیستند، ولی عملاً با رای منفعل اونها تو مجلسه که این دولت سرکاره. و خوب موقعی که چپها علاوه بر تظاهرات و آکسیونهای گسترده تهدید سلب حمایت خودشون از دولت رو هم به طورجدی مطرح کردند، تو خود حزب کنگره هم مخالفان قرارداد بیشتر دور برداشتند. این اواخر حزب بزرگ اپوزیسیون، یعنی حزب ملی گرای بی جی پی هم بر خلاف حمایت اولیهاش از قرارداد، نوای مخالف سرداد. خلاصه کار به جایی رسید که نخست وزیر دست به تلفن شد و : الو، آقای بوش، ما مشکل داریم، قرارداد رو فعلاً بی خیالش .
با شکستهای متعددی که دولت بوش در عرصهی سیاست خارجی خورده بود، تونسته بود قرارداد با هند رو به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ دولت خودش معرفی بکنه که خوب با تصمیم دولت هند این موفقیت هم مثل حباب روی آب شده.
باری، با چرخش هند تو مناسبات بزرگ هستهایاش با آمریکا احتمالاً این کشور در قبال مسائل مربوط به مذاکرات انتقال گاز ایران و یا پرونده هستهای هم لزوماً تو مشی یکی دو سال گذشتهاش باقی نخواهد موند و شاید به اون سیاست بیطرفانه قبلیاش برگرده که این خوب،باعث میشه که قند تو دل جمهوری اسلامی آب بشه و اون رو طبعاً موفقیت غیرمستقیم خودش تو این هفته تلقی کنه.
شیرین کامی موقت جمهوری اسلامی تو این هفته البته اگر با اصلاحات معینی در سیاست های اون توام بشه و فتنه و بلای بیشتر از سر ایران رو دور بکنه و به شیرینکامی مردم بدل بشه، خوب کیه که ازش خشنود نباشه. ولی همه مسئله سر همین «اگر» هست که ظاهراً در چشمانداز فعلی زمینهای برای تحققش نیست و خوب، اگر تا انتهای ماه نوامبر هر دو طرف رو مواضشون بمونند بوی خوشی از اوضاع برنخواهدخاست. صرف ملتهب موندن وضعیت بینالمللی ایران خودش کم تاثیری بر زندگی روزمره مردم نداره ، چه رسه که تحریمها رو تشدید بکنند و یا رویکردی بدتر از اون پیش بگیرند.
هفته گذشته البته اگر در زندگی مردم فرج و گشایش خاصی اتفاق نیفتاد و بیم جنگ و تحریم اونها رو در وجه کلیاش رها نکرد، در عوض وقایعی در جهت معکوس مزید برعلت شدند و عملاً زمینه رو برای تلخکامی بیشتر بخشهایی از جامعه فراهم کردند. به ویژه تورم لجامگسیخته که تحت تاثیر ناشی از التهابات پرونده هستهای و سیاستهای هردم بیلی دولت احمدینژاد کمر شمار بیشتری از مردم را خم کرده و همچنین فرستادن دوباره عماد باقی به زندان و بریدن هفت و نیم سال زندان برای سه دانشجوی امیرکبیر شرنگ تلخی بود که به کام بخشهای مختلفی از مردم و جامعه مدنی و دموکرات ایران ریخته شد. اما ....
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه