"شباهتهای" ایران و آمریکا
به رغم اختلاف سياسی ميان ايران و آمريکا، جوامع اين دو کشور در تعدادی از زمينهها بیشباهت به يکديگر نيستند: مصرف توام با ريختوپاش (البته در ميان اقشاری که دستشون به دهنشون میرسه) ، تخريب بیمحابای هوا و محيط زيست، علاقه به ابعاد بزرگ در امر ساختمان و معماری و نيز ناثير و نفوذ قابل اعتنای مذهب در رفتار و رويکردهای هر دو جامعه.
ايران و آمريکا البته از لحاظ جغرافيايی خيلی از هم دور هستند، ولی خوب، از بعد از استقرار نيروهای ايلات متحده در افغانستان و عراق اين فاصله هم کم شده و ما حالا با آمريکا به عبارتی همسايه ديوار به ديوار شدهايم!
ولی امروز، چهارشنبه ۹ خرداد، دو کشوری که زمامدارنشان يکديگر را شيطان بزرگ و عضوی از محور شرارت معرفی میکنند در يک زمينه ديگر هم همسايه شدهاند: در فهرستی که بر اساس تحقيقات يک موسسه انگليسی به نام Economist Intelligence Unit ( وابسته به هفتهنامه اکونوميست) تهيه شده و در آن کشورها بر اساس ميزان آرامش و صلح درونی و بيرونیاشان ردهبندی شدهاند. برای تهيه اين فهرست مجموعاً ۲۴ شاخص يا معيار در نظر گرفته شده، از شمار زندانیها و بودجه نظامی گرفته تا درصد رواج خشونت و جنايات سازمانيافته.
خلاصه در فهرست يادشده که ۱۲۰ کشور را در برمیگيرد، نروژ به لحاظ آرامش اجتماعی و بسامانی مناسبات بیرونیاش در صدر است. بعد از آن هم نيوزلند، دانمارک، ايرلند، ژاپن، فنلاند، و سوئد قرار گرفتهاند. آمريکا در مقام ۹۶ ايستاده و ما هم بعد از آن قرار داريم. اين مقام و موقعيت نازل و مشابه با آمريکا البته زياد هم بیعلت نيست. در آماری که سال گذشته در مورد کشورهای با تعداد بيشترين زندانی منتشر شد، آمريکا و ايران جزء سنگينوزنها بودند و اسمشون در ميان ۱۰ کشور صدرنشين ديده میشد.
شباهت در منفیها
وزارت دادگستری ايالات متحده اخيرا يک گزارش تحقيقی متشر کرده که بر اساس آن شمار زندانيان اين کشور در سال ۲۰۰۵ به دو ميليون و دويست هزار نفر رسيده است. اين رقم از يک افزايش ۳۵ درصدی نسبت به سال ۱۹۹۵ حکايت دارد. اگر شمار زندانيانی که به قيد ضمانت آزاد هستند را هم به تعداد فوق بيافزاييم مجموع محکومان درون و برون زندانهای آمريکا به ۷ ميليون نفر میرسد.
به لحاظ نسبی از هر ۱۰۰ هزار نفر جمعيت آمريکا ۷۳۷ نفر در زندانها به سر میبرند. اين رقم در مورد روسيه ۶۱۱ نفر است. در کشورهای اروپايی نسبت مزبور بسيار پايينتر از آمريکا و روسيه است. برای مثال تعداد زندانيان انگلستان ۱۶۱ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعيت است. اين رقم در فرانسه به ۸۵ نفر هم نمیرسد. در مجموع آمريکا با اين که جمعيتاش تنها ۵ درصد جمعيت دنيا را تشکيل می دهد ولی از کل زندانيان جهان سهمی معادل ۲۵ درصد را به نام خود " ثبت" کرده است.
به لحاظ ترکيب نيز زندانيان آمريکا اغلب متعلق به اقشار به حاشيه راندهشده هستند و يا خاستگاهاشان در ميان اقليتهای مورد تبيعض واقعشدهای همچون آفريقايیتبارها و مهاجران آمريکای لاتين است . در تاييد اين واقعيت میتوان رقم ۴۰ درصدی رنگينپوستان و يا سهم ۲۰ درصدی آمريکای لاتينیتباران در ميان زندانيان آمريکا را مثال آورد. آمار قابل تامل ديگری هم در گزارش وزارت دادگستری هست که بنا به آن، در حال حاضر ۸ درصد سياهپوستان آمريکايی در سنين ۲۵ تا ۲۹ سال در زندان به سر میبرند.
در دهههای شصت و هفتاد قرن گذشته به طور متوسط رقم زندانيان آمريکايی از ۲۰۰ هزار نفر فراتر نمیرفت. از همين رو برای مثال هزينه دولت برای نگهداری زندانها هم ، در سال ۱۹۸۲ تنها بر ۹ ميليارد دلار بالغ میشد. اين رقم اما اينک سر به ۶۰ ميليارد دلار میزند که با توجه به خصوصی شدن زندانها بخش بزرگی از آن به جيب کنسرنهای ايجاد، نگهداری و مديريت زندانها ريخته میشود.
ايران: بيش از ۱۰۰۰ درصد افزايش در ۲۵ سال
در ايران آمار مربوط به زندانيان تا حدودی ضدونقيض است. اما اگر همان رقم ۱۵۸ هزار نفر که اخيرا سازمان زندان ها و اقدامات تامينی و تربيتی کشور اعلام کرده را مبنا بگيريم باز هم به قدری بالاست که ايران را در فهرست ۱۰ کشور دارای بيشترين تعدادی زندانی جا داده است. در قياس با تعداد جمعيت، رقم زندانيان ايران ( ۲۳۰ در هر ۱۰۰ هزار نفر) چندان قابل قياس با تعداد زندانیهای آمريکا در مقياس مشابه نيست، اما اگر با هند مقايسه کنيم ارقام وضعيت شديدا نامطلوب ايران را به نمايش میگذارند. هند با جمعيت يک ميلياردیاش ۳۳۶ هزار زندانی دارد، يعنی به ازای هر صدهزار جمعيت اين کشور، ۳۶ نفر زندانی وجود دارد. اين رقم کجا، ۲۳۰ نفر ايران کجا؟
علی اکبر يساقی رييس سازمان زندانهای کشور آذرماه گذشته در مصاحبهای با خبرگزاری مهر اعلام کرد که در سال ۵۸ جمعيت زندانها ۸ هزار نفر،در سال ۶۰، ۱۳ هزار نفر و به همين ترتيب با افزايش افراطی و غيرمنطقی امروز به ۱۵۳ هزار نفر رسيده است. به عبارت ديگر، در حالی که افزايش جمعيت ايران در طول ۲۵ سال گذشته ۱۰۰ درصد بوده ، ضريب رشد شمار زندانيان از رقم غيرقابل تصور ۱۰۰۰ درصد هم فراتر رفته است.
زیاد هم نباید ناامید بود!
يک نکته تسلیدهنده! در مورد جايگاه بدی که کشور ما در فهرست Economist Intelligence Unit به خودش اختصاص داده شايد اين باشه که ۲۳ کشور ديگر وضعشان از ما هم بدتره! ته جدول را روسيه و اسراييل به خودشان اختصاص دادند که علتش میتونه مناقشه با فلسطينیها، حجم بالای بودجه نظامی، قتل و قتولهای سازمانيافته، منازعه در چچن و ... باشد.
نگاهی به اسامی کشورهای صدرنشين نشون میده که آرامش و صلح درونی و بيرونی هر جامعه در بسياری از موارد به ميزان تحصيل و درآمد همگانی و تا حدودی به وسعت و جمعيت کشورها رابطه مستقيم داره. يعنی هر چه سطح آموزش و درآمد همگانی بالاتر و هر چه مساحت و جمعيت يک کشور کمتر، معمولا ( تاکيد میکنم معمولاً، نه هميشه)صلح و آرامش اجتماعی و بيرونی هم بيشتر.
در فهرست، سويس که هميشه در ميان نسل قديمی ما ايرانیها به عنوانی کشوری آرام و کمتنش در عرصه درونیاش تلقی شده در مقام چهاردهم هست، يعنی بعد از آلمان و جمهوری چک. علت اصلیاش هم شايد اين باشه که وجود تعداد زيادی سلاح در دست مردم سويس ( بسيج مردمی برای دفاع از خود!)خودکشی و دگرکشی را در سالهایاخير به ميزان زيادی در اين کشور افزايش داده.
"دستاوردهای" دیگر ما
در ذکر "دستاوردها" بمانيم و دست به دامن روزنامه جمهوری اسلامی بشويم تا پرونده را برايمان کاملتر کند. اين روزنامه در شماره ۹ خرداد خودش، در ستون " جهت اطلاع" خبری دارد که بی نياز از شرح و تفسير است:
"از زنجان خبر می رسد مدير کل بهزيستی اين استان از افزايش بيماران روانی مزمن در جامعه ابراز نگرانی کرده است . مرتضی مکاريان در يک نشست خبری گفت : در سال گذشته ۱۲۷۰ مورد بيمار روانی مزمن در سطح استان زنجان شناسايی شده که اين رقم نسبت به سال ۸۴ حدود ۷۰ درصد رشد نشان می دهد . وی مشکلات اقتصادی و فرهنگی را از عوامل مهم بروز ظهور و افزايش بيماران روانی مزمن در جامعه برشمرد و گفت افزايش اين بيماران در جامعه يک زنگ خطر برای مسئولان کشور بشمار می رود."
ديروز، يعنی ۸ خرداد، هم مدير کل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مصاحبهای داشت در باره "تحرکات جاسوسی" کشورهای بيگانه و از جمله آمريکا در مناطق مرزی ا يران. اين "مقام امنيتی" که رسانهها اسمش را هم نگفتهاند در مصاحبهاش يک جملهای میگويد که قابل تامل است:"... اگر مرز نشينی به سوی فعاليت قاچاق برود حاکميت برای جلوگيری از بروز مشکلات بعدی برای او با مدارا و تساهل برخورد می کند اما هنگامی که يک مرز نشين به يک عنصر اطلاعاتی خطرناک تبديل می شود و از طرق مختلف در خدمت بيگانگان قرار می گيرد و به آنها خدمت می کند، خائن است و قابل گذشت نيست."
از حرفهای مقام مربوطه میتوان نتيجه گرفت که جمهوری اسلامی خودش هم میداند که وضع معيشت مردم مناطق مرزی تا چه حد خراب است و چون اراده و يا توان انجام کاری برای مقابله با اين وضعيت را ندارد کارش به جايی رسيده که تلويحاً قاچاق را از فهرست اعمال خلاف خارج کرده تا بخشی از مردم رزق و روزیاشان از اين راه دربيايد و از بابت وضع معيشت خود اعتراضی به حکومت نکنند. نگاه بدبينانهتر هم میتوان اين باشد که به قول معروف " دست خودشان هم توشه". يعنی محافل حکومتی در سطوح مختلف يک جورايی به قاچاق آلودهاند و اين تسامح "مقام امنيتی" نسبت به قاچاق، در واقع امتيازی است به عناصر ريز و درشت "دولت کريمه".
سياه مشق امروز را با جملهای ببنديم که زياد هم با نکات بالا بیربط نيست و نشاندهنده نوع برخورد مسئولان "دولت کريمه" با مسائل و مشکلات مردم است. خبرگزاری مهر از قول يک فعال دانشجويی در اصفهان آورده است:
" دانشجويان در جشن هفته خوابگاهها به پيدا شدن سوسک در غذا اعتراض کردند. دکتر رامشت رئيس دانشگاه در پاسخ به دانشجويان گفت : ذائقه ها فرق می کند. کره جنوبی را نگاه کنيد که سوسک را با قيمتی گزاف خريداری می کنند و يکی از بهترين غذاهايشان است. اظهارات رئيس دانشگاه اصفهان با اعتراض مجدد دانشجويان مواجه شد."
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه