23.10.07

مهندسی در انتقال کلیسا، مهندسی در سنگ‌پرانی به شیطان

۱

تو شهرک هویرزدورف، در جنوب شهر لایپزیگ آلمان، به دلیل گسترش یک معدن ذغال سنگ لازم اومده که یک کلیسای مربوط به سال ۱۲۹۷ میلادی را جا به جا کنند. استدلال اینه که اولاً کلیسا جزء میراث فرهنگی ثبت شده و نمی‌شه تخریبش کرد و ثانیاً اگر بشه هم، ساختن یک کلیسای مشابه بیش از حمل کلیسای قدیمی هزینه برمی داره.


خلاصه برنامه ریخته شده که کل ساختمان کلیسا به بلندی ۲۲ متر و طول ۱۴ متر و وزنی معادل ۶۶۰ تن یک متر و نیم از زمین بلند بشه تا روی یک باربر ۳۲ متری قرار بگیره و به نقطه‌ای در ۱۲ کیلومتری محل اولیه‌ انتقال پیدا کنه. قطع ۲۰۰ درخت برای تعریض محل عبور بارکش، کشیدن روکش‌های مخصوص بر روی خیابان‌هایی که برای این حمل و نقل ساخته‌ شده‌اند که چنین وزنی را تحمل کنند ، به علاوه ساختن دو پل مخصوص و همچنین هماهنگ کردن با راه آهن که هنگام عبور لاک‌پشتی بارکش حامل کلیسا با قطارهایی که از آنجا عبور می‌کنند تصادف نکنه از جمله اقداماتی است که انجام شده. سفر کلیسا برای طی فاصله ۱۲ کیلومتر ۶ روز به طول می‌کشه. هزینه این انتقال ۳ میلیون یوروی ناقابل شده، و ۲۰۰ نفر از ۴۰ شرکت در کار آن شراکت دارند.


خلاصه این فیلم رو که به زبان آلمانی از ماجرای تدارک حمل کلیسا تهیه شده نگاه کنید تا کمی صورت عینی ماجرا براتون روشن‌تر بشه.


این ۱۲ عکس شاید تصویر جامع‌تری از انتقال کلیسا به دست بدهند.



این که مردم هویرزدورف، یعنی شهرک محل استقرار کلیسا نتونستند به طور حقوقی از پس یک شرکت آمریکایی که امتیاز استخراج ذغال سنگ محل رو داره بربیاند و نهایتاً مجبور شدند که شهرکشون را ترک کنند و در نواحی اطراف ساکن بشند هم فصلی از این نقل و انتقال است.


۲

یکی از ویژگی‌های ایالت ساکسن آلمان ( با مرکزیت درسدن) وجود یک سنت قوی مهندسی در امر تحقیق در زمینه فجایع طبیعی و انسانی‌، ترافیک و حمل و نقل در ابعادکلان و نیز ایمنی آمد و شد مراسم‌های بزرگ است.


سال ۲۰۰۵ که پاپ قرار بود به کلن بیاد و یک میلیون نفر با او دیدار کنند کار ایجاد محل‌های رفت و آمد و تعبیه ایمنی‌های لازم به عهده یکی از شرکت‌های این ایالت و شرکت‌های مشابه در آخن گذاشته شد. سال ۲۰۰۶ که در جریان سنگ‌پرانی حجاج به سوی نمادهای شیطان در دره منا‌ (مکه) دوباره اوضاع مغلوبه شد و بیش از ۴۰۰ حاجی زیر دست و پا کشته شدند، دولت عربستان به همین شرکت‌ها رجوع کرد و به اونها ماموریت داد که طرحی ارائه کنند که پاسخگوی ازدحام حجاج باشه و مانع بروز فشار و به هم ریختگی نظم جمعیت بشه. دره منا طول و عرضش سه کیلومتره ، یعنی مساحتش اندازه یک فرودگاه معمولیه و خوب چنین محلی باید در یک زمان سه میلیون‌ نفر رو در خودش جا بده.


باری، شرکت‌های آلمانی مأموریت را قبول کردند،‌ منتهی یک مشکل عمده وجود داشته: چون مهندس‌ها مسلمان نبودند اجازه ورود به محل و این که از نزدیک به جوانب مختلف مسئله آشنا بشند را نداشتند! دولت عربستان براشون از محل و چگونگی سنگ پرانی حجاج ویدئو تهیه کرد و اونها بر اساس همین فیلم‌ها طرحی رو تهیه کردند که در نوع خودش در تاریخ مهندسی بی‌نظیره. خیابان‌هایی که برای مردمی قسماً فاقد سواد و از ۱۰۰ فرهنگ مختلف باید علامت‌گذاری بشه، جدول زمانی برای حرکت ۳ میلیون حاجی به طرف منا،‌ به طوری که نظم به هم نریزه و ساختن پل‌هایی که باید در فاصله زمانی کوتاه آماده بشند و این امکان رو فراهم بکنند که حجاج از چندین جهت بتونند به نمادهای شیطان سنگ پرانی کنند،‌ و این که در موقع به صدادرآمدن آژیر خطر چه جوری می‌تونند نیروهای امداد خودشون را به محل حادثه برسونند و ... همه و همه نکات ظریف و ریزی بوده‌اند که مهندسان یادشده با فانتزی و محاسبه براش راه‌حل‌هایی پیدا کردند.


تو این میون طرح در عمل با مخالفت برخی از حجاج یک کشور معین روبرو شده. می‌تونید حدس بزنید که کدوم کشور هست:‌ درسته، مملکت گل وبلبل خودمونه: حاجی‌های ایرانی به سختی می‌رن و از طبقات بالا به سوی نمادهای شیطان سنگ پرانی می‌کنند و می‌خوان که حتماً‌ زمین زیر پاشون باشه. و همین راه کج کردنشون و تقلاشون برای این که روی پل‌ها نرند کلی خودش باعث ازدحام می‌شه.


یک مشکل دیگه هم تأثیر احادیث و روایاتی است که می‌گن اگر آدم در همین مراسم حج تلف بشه و بیفته و بمیره یک راست می‌ره به بهشت. این که شماری از حاجی‌ها از به هم ریختن نظم و لبیک با زندگی بدشون نمی‌یاد هم، خوب مشکلی هست که در کنار مشکل رویکرد حجاج ایرانی مهندسان آلمانی گفتند براشون هر چی که فکر کردیم نتونستیم چاره ای پیدا کنیم!


راستش من تو مهندسی و معماری سر رشته ندارم، ولی اگر وقتی شد دست و پا شکسته جزییات بیشتری از طرح بی سابقه مهندسان آلمانی برای انجام ایمن مراسم منا و سنگ‌پرانی به حضرت شیطان را خواهم نوشت.

۳

در مورد شباهت‌های چالش‌ اتمی ایران با بحران اتمی‌شدن چین در زمان مائو تسه تونگ و این که دولت ریچارد نیکسون در آمریکا چه جوری از آن بحران عبور کرد و آیا آن رویکرد را می‌توان در قبال چالش اتمی ایران هم به کار گرفت، مطلبی ترجمه کرده‌ام در اینجا