تازگیها و گشايشها، کهنگیها و رنجها
ماه گذشته که چاپ اولش درآمد بيستهزار نسخهاش در چشم به همزدنی تمام شد.۵۲ نفراز الهياتشناسان کاتوليک و پروتستان ظرف ۵ سال گذشته مشغول تدوينش بودهاند. ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار يورو هم هزينه برداشته. انگيزه مشترک همه دستاندرکاران و حاميان مالی اين پروژه ارائه ترجمه جديدی از انجيل بوده است، ترجمهای که بر آخرين يافتههای تاريخدانان، سندشناسان و مردمشناسان متکی است و میخواهد انجيل را در لحن و زبانی ارائه کند که با انتظارات و درک و دريافتهای انسان امروزی سازگار باشد و حتی فراتر از آن، نگاه منفی فمينيستها و سکولارها به اين کتاب را هم دگرگون کند.
در ترجمه جديد خدا به لحاظ جنسيت خنثی معرفی شده، يعنی از او نه به عنوان آقا يا سرور، که به عنوان نور و منشا زندگی ياد شده. جايی هم که مورد خطاب قرار گرفته از اوصافی مانند "جاودانا" و لغات مشابه استفاده شده.
همچنين در جاهايی که قبلا از مخاطبان به عنوان آقا ياد میشده لفظ "خانمها و آقايان" به کار رفته. استدلال اين هم است که در ميان کسانی که مخاطب بودهاند بنا به تحقيق، هم مرد وجود داشته و هم زن. به علاوه ، حاميان و دست اندرکاران پروژه میگويند که مردان پيرو مسيح او را در لحظات سخت رها کردند، و اين تنها زنان بودند که تا آخرين لحظه با وی ماندند.
اکثر دستاندرکاران ِ پروژه ِ ترجمه جديد انجيل از ميان معتقدان به الهيات آزاديبخش برخاستهاند و يا جزء آن دسته از فمينستهای مسيحی هستند که در دهههای گذشته کوشيدهاند با تحقيقها و يا قرائتهای متفاوت خود از انجيل اتهام تمايلات مردسالارانه و زنستيزانه را از اين کتاب دور کنند.
واتيکان در يک موضعگيری آشکار، هوادارن کليسای کاتوليک را از رجوع به چنين کتابهايی برای اعمال عبادی خود منع کرده است. پروتستانها نيز در نيايشهای خود کماکان از ترجمه تجديدنظرشده لوتر استفاده میکنند ولی در ساير موارد ترجمه جديد در حال جا بازکردن است. چاپ جديد اين ترجمه در حوزه زبان آلمانی به زودی به بازار میآيد.
اين که اين ترجمه در تعادل نگاه جنسيتی کليسا چه تاثيری به جا خواهد گذاشت نکتهای است که بايد برای پاسخ به آن منتظر زمان شد. ولی کل اين پروژه و مصون ماندن دستاندرکاران آن از هرگونه اذيت و آزار و مجازاتی و حتی استقبال غيرمنتظره از اين ترجمه ، بار ديگر نشان میدهد که محدوديت تاريخی متن مقدس و نياز به بازخوانی آن در شرايطهای زمانی و تاريخی متفاوت امری است که اگر در همه شاخههای مسيحيت کاملا جاافتاده نيست دستکم کفر و الحاد هم تلقی نمیشود. شايد اگر پاپ به اسلام هم همين نگاه تاريخی را میانداخت و اين مذهب و کتاب مقدس آن (قرآن)را هم پديدههايی تاريخی و نه اصول و متنی منجمد و غيرقابل تفسير تلقی میکرد آن وقت شايد دليلی نمیديد که آن حرفها را در دانشگاه رگنزبورگ عنوان کند.
البته نمیتوان انکار کرد که بروز بنيادگرايی خشن اسلامی که صرفا اسلام و قرآن را با تعابير و تفاسير خشک خاص خود درست و برحق میداند و هر گونه دمسازکردن آن با نيازهای زمان و مکان را ارتداد تلقی میکند احتمالا در سوقدادن پاپ به آن سخنرانی تاثير زيادی داشته ، هرچند که مسيحيت نيز در تاريخ خود از چنين دوران خشونت و انسدادی عبور کرده است
باری ، اين حرفها به اين معنا نيست که در مورد اسلام همه چيز روی غلطک افتاده و نگاه تاريخی به اصول و فروع آن و نيز کتاب قرآن امری جا افتاده است. نه، همين انسداد و انجمادی که کماکان در بخش عمده حوزههای علميه خودمان( که با قدرت هم عجين شده اند) موج میزند زنهاری است که نبايد به دام خوشبينی افتاد. ولی در عين حال اگر نگاه را از محدوده يک کشور فراتر بريم و در کل جهان اسلام و از جمله در همان کشور خودمان تلاش نوانديشان دينی برای قرائتی سازگار از اصول دين و آموزه های قرآن را به ديده بگيريم آنگاه شايد تاييد کنيم که اسلام هم اگر بخواهد پاسخگوی نيازهای معتقدانش باشد در تحليل نهايی گريزی از نوشدن ندارد، گيرم که اين نوشدن با درد و رنج و تاخير و زيک زيکهای فراوان همراه باشد.
۲
همين نو نشدن از جمله سبب شده که ما شاهد برخی از پديدههای عجيب و غريب در رابطه ميان جوامع باشيم. برای مثال فلسطينیها به ويژه در اين دوران بايد ديوانه باشند که بخواهند در خانه "خصم"، يعنی در اسراييل، اقامت کنند. ولی دستکم در مورد يک گروه از فلسطينیها چنين نيست. همجنسگرايان فلسطينی اگر گرايش و تمايلشان در ميهن خودشان فاش شود "آبرو و حيثيت" خانواده احتمالا ايجاب میکند که خونشان ريخته شود تا "لکه ننگی" بر دامن خانواده نماند. در سال های اخير کم نبودهاند در فلسطين مردان همجنسگرايی که چه به طور رسمی و چه از سوی خانواده مورد اتهام واهی همکاری با اسراييل واقع شدهاند تا خونشان مباح شود. در مواردی هم آنها از سوی خانواده و گروههای راديکال فلسطينی در برابر اين گزينه قرار گرفتهاند که به ماموريت انتحاری بروند تا "دامن" خودشان و خانودادهاشان از "لکه ننگ" پاک شود.
از ترس چنين عقوبتی شماری از همجنسگرايان فلسطينی فرار را برقرار ترجيح داده اند و آشکار و پنهان در اسراييل زندگی میکنند. جان آنها از خطر نجات يافته ولی اکثرشان زندگی رقتباری دارند. همجنسگرايان يهودی اسراييل در وضعيتی به کلی متفاوت نسبت به همسانان در فلسطينیاشان زندگی میکنند. گرچه ازدواج آنها کماکان نوعی از تشکيل خانواده شناخته نمیشود ولی اگر در خارج ازدواج کنند میتوانند اين پيوند را در ادارههای ثبت احوال اسراييل ثبت کنند. آنها در تلآويو که شهر غيرمذهبی اسراييل به شمار میرود کافهها و پاتوقهای مخصوص به خود را دارند و شهردار اين شهر هم میخواهد جشن سالانه همجنسگراها را به جشنی باجاذبه برای کشاندن توريستهای بينالمللی بدل کند. برخی از انجمنهای همجنسگرايان اسراييلی برای همسانان فلسطینیاشان تا حدودی مايه میگذارند و آنها را برای مثال در تامين محل اقامت ولو موقت ، تهيه لباس و يا کمک به هزينه رجوع به پزشک و ... ياری میدهند.
برآوردهای پلیس و انجمنهای همجنسگرایان اسراییلی حاکی از آن است که دستکم صدها همجنسگرای فلسطینی در اسراییل "زندگی" میکنند. و طرفه اين که درمیان اینان ده ها زن همجنسگرا هم دیده میشود که از ترس جان از فلسطین به این سوی مرز گریختهاند و بعضا به فلاکت روزگار میگذرانند.
۳
حال که صحبت از تغيير و تحولات مذهبی است بد نيست به اين نکته هم اشاره شود که کليسای کاتوليک بعد از ۴۰ سال بالاخره در حال بررسی طرحی برای منعطفکردن فتوای عدم استفاده از کاندوم است. البته قرار نيست که استفاده از اين وسيله برای همه کاتوليکها آزاد شود، ولی دستکم زوجهايی که يکی از آنها ايدز دارد میتوانند از آن استفاده کنند. ظاهرا ابعاد کشت و کشتار ايدز در مناطق نفوذ کليسای کاتوليک (آفريقا و آمريکای لاتين) به جايی رسيده است که ادامه پافشاری بر فتوای ۴۰ ساله واتيکان جز دامنزدن عامدانه به يک قتل عام (جنايت عليه بشريت) توصيف ديگری نمیتوان برايش پيدا کرد. و طرفه اين که مرگ و مير ناشی از اين نوع بنيادگرايی بسيار بيشتر از هلاکت انسانها در اثر اقدامات خشونتآميز بنيادگرايان اسلامی است. با این وجود آیا این سوال به جا نیست که چرا فتوای واتيکان در باره عدم استفاده از کاندوم هم نوعی بنيادگرايی معطوف به هلاک کردن انسانها نامیده نمیشود؟
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه