این سه، چهار زن
نه، نه. اين حرفها را کسی در قم و کابل و جده بر زبان نياورده، اين ها بخشهايی از کتاب " مبانی افا" ، اثر خانم افا هرمان، گوينده خوشچهره و نسبتا مشهور شبکه اول تلويزيون آلمان است. او ابتدا فکر و ذکرهايش را در قالب مقالهای در يک نشريه روشنفکری محافظهکار آلمان منتشر کرد و بعد که ديد بیخواننده نمانده دست به نوشتن کتاب شد. کتابش حتی قبل از اين که بيرون بيايد موجی از انتقاد و اعتراض را در ميان زنان صاحب نام و غيرصاحب نام آلمان برانگيخت. او اما در مقام گوينده تلويزيون حق دفاع نداشت، پس مرخصی گرفت که هم مطابق با آموزههايی که خود در کتابش ترويج میکند زندگی کند و هم بتواند پاسخ مخالفان را بدهد.
چندگاهی است که در آلمان چهرههای روشنفکر محافظهکاران يا با استناد به خطراتی که جهانیشدن برای اخلاق و خانواده و فرهنگی به بار آورده، يا با اشاره به رشد منفی جمعيت و خطر انقراض نسل جرمنها و يا ... آشکار و غيرآشکار جنبش زنان و استقلال مالی ،حقوقی و اجتماعی زنان را در اين مورد مقصر جلوه میدهند. خانم هرمان هم حالا به اين جمع پيوسته است. او البته اين مزيت را هم دارد که گوينده تلويزيون است و در آلمان چنين افراد سرشناسی کتاب هايی که مینويسند بیخواننده نمیماند.
باری خانم هرمان خود ۴بار ازدواج کرده، يک پسر ۸ ساله دارد و حالا هم به رغم توصيههايی که برای زنان دارد خود کماکان میخواهد خارج از خانه بماند و به تبليغ ايدههايش مشغول باشد و يا اگر در خانه هم هست به نويسندگی بپردازد.
يکی از کسانی که بیامان به مصاف خانم هرمان آمد خانم
رناته اشميت، وزير امور خانواده در دولت گردهارد شرودر بود که خودش هم زياد نظر خوشی به فمينست های راديکال ندارد. جواب او به خانم هرمان ا ين بود که اگر در اصل سوم قانون اساسی آلمان وزن و موقعيت زنان و حقوق آنها مورد تاکيد قرار گرفته از عرقی است که اسلاف تو ريختند و تلاشی است که آنها بر ذمه نهادند. اشميت ۸ چهره برجسته اين جنبش را نام میبرد که همگی هم، شوهر داشتند و بچهدار بودند و از سر هوس و بيکاری و بيعاری برای بهبود حقوق خودشان به ميدان نيامده بودند. اين بود که تو تونستی درس بخونی و سر از تلويزيون دربياری و ۴ تا شوهر کنی و صاحب حقوق برابر باشی. او نوشت که هنوز هم عرق شرم بر پيشانی من مینشينه که در آلمان در برابر کار برابر به زنان و مردان حقوق برابر پرداخت نمیشه، هنوز هم باعث ننگ ماست که کودکستانها برای والدين کم هزينه نيستند و کيفيت رسيدگی به بچهها هم در همه نقاط خوب نيست تا زنان قربانی نگهداری بچهها نشوند و از تحکيم موقعيت اجتماعی خودشان عقب نيفتند. از اين نوشت که در فرانسه و سوئد و ايسلند که امکانات عمومی برای نگهداری کودکان کيفا و کما با آلمان فرق میکند درصد زادوولد هم بر خلاف آلمان بالا و در حد مطلوبی است. از اين آمار نوشت که ۷۰ درصد زنان خانهدار آلمان مايلند که دستکم يک شغل نيمه وقت داشته باشند و برای ۳۰ درصدی هم که ميل دارند عمدتا در خانه باشند دولت با قوانين و مقررات خودش شرايط بهتری از زنان شاغل برايشان فراهم کرده است. از اين نوشت که ...
باری، شبح محافظهکاری و تلاش برای نفی و کمرنگکردن دستاوردهای اجتماعی و مدنی و حقوقی که بشر به ويژه در نيمه دوم سده گذشته به آنها رسيد میرود که اروپا و نقاط ديگر جهان را به خود آلوده کند. از تلاش بوش برای شرعی نشان دادن شکنجه تا حرفها و نظرات خانم هرمان که بی مخاطب نمانده است همه و همه نوعی تهاجم از موضع محافظهکاری را نشان میدهند.
طبيعی است زمانی که در مهد اين حقوق و آزادیها عقربه زمان قسما در حال برگشتن به عقب باشد، تلاش برای استقرار آنها در کشورهايی مثل ما هم با سختی بيشتر توام خواهد شد. مثلی است معروف که میگوید پاسداشت حرمت امامزده با متولياش هست، ولی موقعی که اين متولی قسما کلنگ برداشته و افتاده به جون امامزاده از ديگرانی که از اصل دشمن اين امامزاده بودند چه انتظاری میتوان داشت؟
در کشورهايی مثل ما البته مسائل از سطحی که خانم هرمان هم آرزویش رو میکند قسما عقبتر است. اعضای جنبش زنان در ايران مثل آسیه امینی برای اين که بتوانند حکم سنگسار برای اين يا آن زن را به حال تعليق دربياورند کلی بايد تلاش بکنند و کارزار راه بياندازند و تظاهرات آرامشان برای حقوق بيشتر هم با باتوم و زندان جواب داده میشود. موسوی خويينی هنوز هم در زندان است . در پاکستان هم همين هفته پيش زنان تلاش کردند که با ارائه يک طرح به مجلس، "قانون حدود" را لغو کنند، قانونی که میگوید اگر زنی ادعا کند که به او تجاوز شده و نتواند ۴ شاهد برای اين مدعایش بيارود خودش به زنا متهم میشود و بايد برود زير سنگسار. با مقاومت سنتگرایان و نمایندگان حامی اقوام وقبیلهها طرح مزبور رای نیاورد. کارزار ولی ادامه دارد.
در همسايه غربی ما يعنی در ترکيه، هفته پيش برای خانم "اپيک قاليزار" دادستانها تقاضای ۴ و نيم سال زندان کردهآند. قالیزار نويسنده است. کتابی نوشته به نام " لطيفه خانم". لطيفه زن روشنفکر و آگاه آتاتورک بود که دو سال با او زندگی مشترک داشت. پيانو مینواخت، به 6 زبان صحبت میکرد، مدافع حقوق زنان بود،با آتاتورک بر سر بيرونماندن شبانهاش دعوا داشت و ... از سال ۱۹۲۵که لطيفه از آتاتورک جدا شد تا ۱۹۷۵ که درگذشت در بايکوت خبری به سر برد و ناسيوناليست ها و دولتمداران ترکيه هميشه گناه جدايی را به گردن او انداختند.
خانم قاليزار حالا در کتاب خودش سيمايی واقعی از اين چهره فراموش شده ترکيه به دست میدهد و جدايی او از آتاتورک را عمدتا تقصير اين يکی میداند. در جايی از کتاب هم قاليزار به کودتايی اشاره میکند که قرار بوده آتاتورک را سرنگون کند. لطيفه با زيرکی لباس خود را به آتاتورک میپوشاند و لباس آتاتورک را خود به بر میکند. اين گونه آتاتورک نجات میيابد. همين قسمت کتاب بيش از همه ناسيوناليستهای ترک که آتاتورک را در حد خدا میپرستند به خشم و غضب آورده است. آنها بازگويی اين واقعيت که بنیانگذار ترکیه با لباس زنان فراری شده را سبب شکسته شدن چهره اسطورهشان می دانند و برای خانم قاليزار تقاضای ۴ و نيم سال زندان کردهاند. دولت ترکيه البته دست آقای اردوغان و حزب اسلامی عدالت وتوسعه اوست، ولی خوب او هم از اين که نام و شخصيت لطيفه به عنوان زنی بی حجاب، مدافع حقوق زنان و اهل اسبسواری و علم و موسيقی مطرح بشود که نسبت به شوهرش (آتاتورک) چيزی کم نداشته و يک سر و گردن از اون هم بالاتر بوده و زمانی حتی در غرب صحبت از اين بوده که بعد از آتاتورک او رهبر ترکيه خواهد شد را چندان خوش نمیدارد. زن اردوغان روسری به سر دارد، به غير از ترکی زبان ديگری بلد نيست، سر از سياست در نمیآورد و با اسب سواری و نواختن پيانو هم بيگانه است. خوب طبيعي است که آقای اردوغان هم به رغم اختلافش با ناسيوناليستها در مورد "تاديب" خانم قاليزار چندان با آنها اختلاف نداشته باشد و ککش هم نگزد که نويسنده "لطيفه خانم" که غيرمستقيم زمينهای برای مقايسه ميان زنان از دو سنخ سنتی و مدرن فراهم کرده احتمالا ۴ و نيم سال برود و "آب خنک" بخورد.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه