13.7.06

اهریمن یا فرشته؟

او و فرزندان و نوه‌هايش برای ما و شماری از همسايه‌ها نماد وحشی‌گری و غارت و تجاوزند به گونه‌ای که با استناد به تعرض و تهاجم‌ آنها قسما تالانگری، کشتار و تخريب سلاطين و اسلاف خودمان را هم نسبی می‌کنيم و وجدانمان را تسلی می‌دهيم. برای مردمش اما او نماد وحدت و انسجام است، نماد عدالت است، عدالت نسبت به همه عشايری که توانست متحدشان کند و در خاطره اخلافش از خويشتن تصوری را حک کند که در ذهن ما از کورش نقش بسته است. هر ملتی برای خودش اسطوره‌ها و افسانه‌هايش را دارد. برای مغول‌ها هم چنگيزخان برترين اسطوره است و حالا که ۸۰۰ سال از بنيانگذاری مغولستان به دست او می‌گذرد مناسبتی است که گرامی‌اش بدارند و جشن و سرور برپا کنند. مجسمه‌ای هم از او ساخته‌اند عظيم که همين دو روز پيش پرده‌برداريش کردند. تاکيد را همه گذاشته‌اند بر نقش بنيانگذار او و نه برکشورگشايی‌اش. از ۷۰۰۰ زندانی کشور هم ۲۰۰۰ نفر به پاس احترام و بزرگداشت چنگيزخان آزاد می‌شوند. .


در دوران اتحاد شوروی بزرگداشت چنگيزخان در مغولستان که متحد نزديک مسکو به شمار می‌رفت غيررسمی ممنوع شده بود مبادا که نماد مقاومت در برابر رابطه نامتوازن برادر بزرگتر با برادر کوچکتر شود. ولی طرفه اين که حالا بزرگداشت چنيگيزخان همزمان شده با ۸۵ مين سالگرد انقلاب کمونيستی در مغولستان و اين دومی هم از محورهای جشن و سرور است. کمونيست‌ها تلاش کردند که عشاير کوچ‌کننده را که جمعيت اصلی کشور را تشکيل می‌دهند اسکان دهند، اين تلاش بعد از گذار به سيستم چندحزبی از سال ۱۹۹۱ دوچندان شده و از جمله به خاطر خدمات‌رسانی بهتر و بازده اقتصادی بيشتر، جمعيت داوطلبانه يا اجباری به دامداری و اسکان‌يافتن سوق داده می‌شود که عاری از برخی عوارض اجتماعی هم نيست. زمانی فوکو گفته بود که " نه انسان‌های سکنی‌گزيده که کوچنده‌ها هستند که تعلقاتشان کمتر است و حاصل و بازدهی‌هايشان هم بيشتر." حالا هم شماری از جامعه‌شناسان را عقيده بر اين است که بشردر نتيجه گلوباليزاسيون به اصل خود ،‌يعنی به دوران کوچ و جابه‌جايی‌های مداوم برمی‌گردد." يعنی که دولت مغولستان شايد که در جهت خلاف تاريخ عمل می‌کند! اما این عکس شاید گواهی بدهد که جهانی‌شدن و جامعه عشايری مغولستان از همدیگر چیزهایی را می‌گیرند
!