19.11.06

جرئت پرسشگری

نه، هر دو عکس متعلق به يک نفر است. متعلق به خانم "امل عابدين آلگان". ايشان دختر "يوسف زين‌العابدين" از بنيانگذاران يکی از جمعيت‌های اسلامی بانفوذ ترک‌های مقيم آلمان موسوم به " ملی گوروس" است. "احمد عابدين آلگان"، همسر ايشان هم ا ز فعالان ارشد "فدراسيون اسلامی " ترک‌های آلمان است. خود خانم عابدين هم ده سالی رييس انجمن اسلامی زنان ترک مقيم برلين بوده است. ايشان صاحب ۶ فرزند است و از ۱۵ سالگی حجاببه سر کرده است.

سال ۲۰۰۴ يک خانم آموزگار افعانی دريکی از ايالات آلمان به خاطر امتناع از برداشتن حجاب در سر کلاس درس، از ادامه کار محروم شد. او برای الغای این محرومیت به دادگاه قانون اساسی آلمان شکایت برد. در دادگاهی که برای رسيدگی به اين شکايت تشکيل شد خانم عابدين هم حضور داشت و يکی از مدافعان و دلگرم‌کنندگان زن افغانی بود. اندکی بعد اما در ذهن خانم عابدين در مورد حجاب و ضرورت آن سوالاتی شکل گرفت که اين آغاز يک دوره تحقيق فشرده توام با چالش‌های درونی بود. او سرانجام پس از يک سال ،‌ بی آن که در اصل اعتقاداتش به اسلام خللی ايجاد شود،‌ به اين نتيجه رسيد که برای پوشيدن مقعنه هيچ دليل و برهان منطقی و دينی وجود ندارد. از آن هنگام بی‌حجابی اختيار کرد و در يک اقدام نمادين روسری‌اش را به "خانه تاريخ" شهر بن تحويل داد.

اقدام خانم عابدين موجی از موافقت و مخالفت برانگيخت. موافقت‌ها در قالب يک طومار همبستگی از سوی عده‌ای از زنان مسلمان ترک و نيز شماری از زنان آلمانی اسلام‌آورده ابراز شد و مخالفت‌ها هم کار را به جايی رساند که او از رياست "انجمن زنان ترک مسلمان برلين" استعفاء داد.

در هفته‌های اخير دعوت برخی از نمايندگان ترک‌تبار مجلس آلمان از زنان هموطن خويش به فرونهادن حجاب برای تسهيل ادغام در جامعه محل سکونت‌اشان به بروز موجی از مخالفت و موافقت منجر شد. يکی از اين زنان نماينده از سوی برخی از هموطنانش تهديد به مرگ شد و خود را ناچار تحت حفاظت پليس قرار داد. شماری ديگر از ترک‌ها به رغم مخالفت با سخن اين نمايندگان ،‌ ‌ابراز نظر را حق طبيعی آنها دانستند.

در بحثی که بر سر اين فراخوان و واکنش‌های آن در گرفت شماری از ترک‌های روشنفکر و فعال در عرصه‌های مدنی و اجتماعی به ابراز نظر پرداختند و ديدگاه‌های خود را در مقالات و مصاحبه‌ها بازتاب دادند. خانم عابدين هم مقاله ای نوشت و ضمن دفاع از بی‌حجابی، با فراخوان‌هايی از اين دست هم ابراز مخالفت کرد. او در اين مقاله توضيح می‌دهد که چرا پس از سی سال به نادرستی حجاب رسيده و آن را کنار گذاشته است.

تنوع مشکلات

مشکل حجاب در اين مقياس و ابعادش، هم مشکل بخشی از جامعه ترک‌های آلمان است و هم مشکل بزرگی برای بخشی از زنان جامعه ما. ولی هنگام ترجمه مقاله خانم عابدين ذهنم به اين خبر هم مشغول بود که مهمترين سازمان فعال زنان در افغانستان دو سه روز آخر هفته گذشته سمينار داشته است . در اين سمينار در مورد علل خودسوزی رو به تزايد زنان افغانی بحث و بررسی صورت گرفته و يکی از تصميمات هم اين شده که علاوه بر کار درازمدت سوادآموزی و آگاه کردن زنان به حقوق خودشان بايد پزشکان و پزشک‌ياران به کابل آورده شوند تا برای مقابله با سوختگی دوره‌های آموزشی فشرده ببيند. اين خبر مرا به ايلام و بلوچستان و بخش‌هايی از خوزستان و ... برد که در آنجا هم از رنجی که بر زنان افغانی می‌رود قسما اثر و نشانه زياد است. و نيز به ياد کمپين باارزش برای توقف قانونی سنگسارافتادم و اين همه زنهاری بود که تا چه حد مسائل و مشکلات زنان گسترده است و چفدر الويت‌ها از يک نقطه تا تقطه ديگر می‌تواند متفاوت باشد.

باری، آنچه که انگيزه ترجمه مقاله خانم عابدين شد بيش از همه جرئت و جسارت او به پرسشگری، فائق آمدن بر درون پرتنش خود و نیز رفتن به راهی است که به رغم همه وازدنها و واکنش‌های منفی خانوادگی و محيطی از گام‌نهادن در آن ابايی نداشته است.

البته می‌توان این سوال را هم مطرح کرد که به خاطر حفظ موقعیت در انجمن زنان مسلمان ترک برلین،‌ تداوم تاثیرگذاری بر این زنان و ارتقای بیشتر آگاهی آنان آیا بهتر نبود که خانم عابدین به رغم باور تازه‌یافته‌اش حجاب را حفظ می‌کرد؟ در پاسخ به این پرسش شاید بتوان گفت که بعید نیست خانم عابدین فکر می‌کرده با صداقت نسبت به خویش و نسبت به محیطش و با عمل به باور تازه‌اش اگر نه برای همه زنان انجمن ، دستکم برای بخشی از آنها می‌تواند سرمشقی از شجاعت‌ و نیز صراحت و صداقت با خویشتن خویش باشد. این که چنین تاثیری در کوتاه مدت تقریبا منتفی مانده و کار حتی به استعفای عابدین کشیده است شاید بیش از آن که خطای محاسبه وی را نشان دهد تصلب مناسبات و روابط پیچیده انسان‌ها و نسبت آنها با جماعت‌ها و قید و بندهای عادتی و محیطی‌اشان را آشکار می‌کند. ضمن این که اگر اختیار و آزادی فرد به در پیش گرفتن شیوه مطلوب زندگی‌اش ملاک باشد شاید این سوال موضوعیت نداشته باشد و یا حداکثر محملی باشد برای بحث مجدد در باره مسئولیت جمعی، و نسبت آن با آزادی و اختیار فردی و نه بیشتر.

ترجمه مقاله خانم عابدین را اینجا می‌توان خواند.