حقارت و سرکوب و سوءاستفاده
۱
به عکسهای احمدینژاد نگاه میکردم که برای شرکت در اجلاس قرارداد شانگهای به چین رفته است. جز حقارت و بیاعتنایی رهبران کشورهایی که جمهوری اسلامی در دنیا قرار است با کارت آنها در برابر غرب بازی کند بر این صحنهها چه میتوان نام نهاد؟ پوتین و هوجین تائو، رهبران روسیه و چین،در این عکسها آشکارا رفتاری حقارتآمیز در برابر احمدینژاد نشان میدهند، شاید تا به او حالی کنند که از رفتار و کردارش در عرصه بینالمللی اصلا دل خوشی ندارند. از طرفی هم شاید می خواهند به غرب بگویند که احمدینژاد و حسابگری های او از شرکت در مذاکرات شانگهای را جدی نخواهند گرفت و اجازه نخواهند داد که جمهوری اسلامی از این اجلاس در چالش هستهایاش با غرب سوءاستفاده تبلیغاتی کند.
۲
همین چند روز پیش که تظاهرات مسالمتآمیز تهران برای مطالبه حقوق اولیه و ابتدایی زنان به نحوی خشن مورد سرکوب قرار گرفت و هنوز هم شماری از شرکتکنندگان آن یا در زندان و یا در خفا به سرمی برند در هلند هم تقلای مردانی را میشد دید که درصدد تعمیم مرزهای آزادی تا نقض آزادی و حرمت آسیبپذیران جامعه برآمدهاند. مقایسه این دو وضعیت قسما شاید انسان را به درک و دریافتهای غیرقابل تصوری برساند. از یک سو ما با جامعهای مانند جامعه خودمان طرفیم که رعایت حقوق و آزادیهای انسانی ، فرهنگی و جنسیتی و ... از قبل نگرش ناهمساز و کپکزده حاکم بر کشور در مرز و محدودههای 100 پیش باقی مانده است و از سویی هم با کشوری مانند هلند روبروییم که لیبرالیزه کردن برخی از ساحتهای حیات فرهنگی و اجتماعی که لزوما هم منفی نیستنند اینک محافلی را به صرافت انداخته که مرز آزادیهای موجود را به مدار و سطحی بکشند که جز نقض آزادی دیگران و توهین به جسم و جان بخشهایی از آسُیبپذیران جامعه نام دیگری نمیتوان بر آن نهاد.
ریز قضایای مربوط به ایران را شاید نیازی به تکرارش نباشد. در مورد هلند، خوب معروف است که این کشور جزء لیبرالترین کشورهای اروپا و دنیاست. در مورد قوانین مربوط به "همجنسگرایان"، " آزادی برخی از انواع مواد مخدر" و یا " قانون کمک به مرگ از روی ترحم" هلند تقریبا در دنیا پیشقدم بوده. البته در مورد این که فرهنگ و منش لیبرالی هلندیها در زمینه رویکرد نسبت به مهاجرت و مهاجران تا چه حد و به کدام شکلی اجرا شده و چقدر به نتایج مطلوب رسیده بحث و فحص زیاد است و مخالف و موافق هم روبروی هم صف کشیدند. منتهی حالا یک عده هلندی در پی تاسیس حزب پدوفیلیها یا حزب آزادی اقدامات جنسی با بچهها و نوجوانان هستند. اسم حزب خودشان را هم گذاشتهاند" عشق به نزدیکترینها،آزادی و تنوع" یا به طور خلاصه "ان- وی – دی". خواسته های این حزب هم عبارت است از آزاد کردن رابطه جنسی با نوجوانان بالای 12 سال و مجاز بودن فیلمهای پورنویی که از جوانان بالای 16 سال درش استفاده شده باشد. مشمول مجازات نشدن داشتن فیلمهای پورنوی کودکان و آزادی تن فروشی برای دختران و پسران بالای 16 سال هم از دیگر مواد برنامه حزب یادشده است. آقایی به نام "آد فان در برگ" که رییس این حزب است اعتقاد دارد که در جامعه هلند حفاظت از نوجوانها در برابر سوء استفاده جنسی غیرممکن است ، به همین خاطر باید از همان اوان نوجوانی در موردشان "روشنگری" انجام بگیرد و تماس جنسی با آنها مجاز اعلام شود! تبعیض نسبت به غیرهلندیها، آزادسازی همه انواع مواد مخدر و نیز مجازگذاشتن رفتاری مانند برهنه ظاهر شدن تام و تمام در ملاء عام هم از دیگر اهداف مطرح در برنامه حزب آقای فان در برگ هست. اکثر همکاران و همفکران ایشان از انجمن بچهبازهای هلند موسوم به "مارتیین" میآیند که شعبهها و فعالیتهاش به بیرون از مرزهای هلند هم کشیده شده است.
اعلام تلاش برای تشکیل حزب ان وی دی موجی از خشم و اعتراض را در کشورهای همسایه برانگیخته. به خصوص بلژیکی ها که تجربه دهشتناک "دوترو" را دارند سخت به ایده تشکیل چنین حزبی حمله کرده اند. مارک دوترو مردی بود بلژیکی که در دهه 90 شماری دختربچه را دزدید، به آنها تجاوز کرد و برخی از آنها را هم سر به نیست نمود. اخبار بسیاری از همکاری محافل عمده سیاسی بلژیک با این فرد در انجام جنایتهایش حکایت داشتند که دادگاه بلژیک هنوز هم به خاطر فشارها و موانع نتوانسته پرونده این همکاری را بگشاید.
در آلمان هم علیه تلاش فان در برگ برای تشکیل حزب یک کارزار جمعآوری امضاء از طریق اینترنت به راه افتاده است . در خود هلند از یک طرف مردم ظاهرا چندان حساسیت و نگرانییی ندارندٰٰ و برخی از نظرسنجیها نشان میدهد که برای 25 درصد آنها ممانعت از تشکیل حزبی مثل حزب آقای فان در برگ چیزی جز یک نوع سانسور غیرمجاز نیست. از طرف دیگر هم مقاومتها و اعتراضاتی درحال شکل گرفتن است که نمونهآش را شاید بتوان در تلاش شماری از نمایندگان پارلمان دید که از وزیر دادگستری خواستهاند مطابقت فعالیت چنین حزبی با قانون اساسی را مورد بررسی بدهد.
البته هنوز فان در برگ رسما تقاضای تشکیل حزب را تسلیم ادارات مربوطه نکرده، ولی کنفرانس مطبوعاتی افراد مترصد این کار که هفته گذشته در لاهه برگزار شد زنگ خطر را برای بسیاری از محافل اجتماعی اروپا به صدا درآورده.
مقایسه دو وضعیت ایران و هلند در هفته گذشته انسان را با تصویر سوررئالی از شکافها و تباینهای جهان معاصر روبرو میکند که متاسفانه وجه ایرانی قضیه بیشتر نگرانی میآفریند. در آنجا اصولا بحث و چالش بر سر نبود حداقل آزادیها و حقوق اولیه انسانهاست، در حالی که در هلند پای سوء استفاده از آزادی در میان است که باز به اعتبار وجود همین آزادی، جامعه هلند و جوامع پیرامونی آن به سرعت بسیج و مقاومت خود را سازماندهی میکنند و چنین سوء استفاده ای را با مشکل روبرو می سازند. در واقع در اینجا بیش از دولت، خود جامعه مرز و گستره آزادیها و نوعی استفاده از آن را معین میکند، حرمت آن را پاس میدارد و در برابر دستاندازی قدرت یا بخشهایی از خود جامعه به این آزادی میایستد، در حالی که در ایران این قدرت به شمول قشرهای معینی از جامعه است که پاسدار حریم و حرمت "ممنوعیتها" هستند و بخشهای عمدتا آگاه جامعه را وامی دارند که کماکان هم و غم اصلیاشان کسب آزادیهای ناموجود باشد، تا شاید روزی زمان پاسداری از حرمت آزادیهای تحققیافته هم فرابرسد.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه