"پتر هاندکه"، شاعر و نویسنده بلندآوازه اتریشی مقیم فرانسه، که برخی از آثارش به فارسی هم برگردانده شده این روزها نامش در آلمان به نحو گستردهآی در مطبوعات بر سر بر زبانها افتاده است. نه، مسئله به انتشار کتاب جدیدی از او و یا سخنرانی و اظهارنظر جدیدی از جانب وی راجع به این یا آن مسئله برنمیگردد. قضیه به تصمیم هفته پیش هیئت داوران جایزه ادبی 50 هزار یورویی شهر دوسلدورف، معروف به "جایزه هانیریش هاینه"، مربوط میشود که امسال هاندکه را شایسته دریافت این جایزه دانست. اعلام این تصمیم همانا، و برخاستن صداهای اعتراض از این سو و آن سو همانا.
هاندکه در عرصه شعر و داستان و نمایشنامه آن مقام و مرتبه را در سطح اروپا و ورای آن دارد که مواضع بحثانگیز سیاسی او راجع به جنگ بالکان هم نتوانسته مخالفانش را به نقی و انکار این جایگاه ادبی و فرهنگی قادر کند. واقعیت این است که از همان آغاز جنگ بالکان هاندکه در توصیف و تبیین این جنگ که به ویژه در گستره آلمانیزبان یکسره به جرم و جنایات صربها نسبت داده شده است نظر متفاوتی داشته و کوشیده با شناکردن در جریان مخالف آب و رد گفتمان عمومی رایج در رسانهها به قول خودش تصویر واقعیتری از صحنه به دست بدهد. این تلاش اما او را گهگاه در مقام وکیل صربها برآمد داده است. در این راستا او ابایی هم نداشته است که به دیدار اسلوبودان میلوسویچ، رهبر سابق صربها که در لاهه به خاطر جنایات جنگ بالکان تحت محاکمه بود برود و حتی اخیرا در مراسم خاکسپاریاش سخنرانیکند. با این همه هاندکه اخیرا ، یعنی بعد از بالا گرفتن جدل بر سر درستی یا نادرستی اعطای جایزه هاینریش هاینه به او، با صدور اطلاعیهها و یا در مصاحبهها گفته است که هیچگاه مدعی عدم جنایت صربها در جنگ بالکان نشده، و تلاشش عمدتا معطوف به آن بوده که نقش و سهم همه طرفهای درگیر را نشان دهد و از این رهگذر به مقابله با نگاه ژورنالیسم مسلط در یک جانبه نگری به زمینههای جنگ و نقش هر کدام از طرفهای درگیر در این ماجرا برود.
مخالفان اعطای جایزه به هاندکه اما کماکان بر این نظرند که هیئت داوران به این اصل اساسی در آییننامه تصمیمگیری دقت نکرده که دریافتکننده جایزه باید" از طریق خلاقیتهای فکری و معنویآش به اشاعه حقوق اساسی انسانها که هاینه در راه آن تلاش ورزیده بود و همچنین به پیشرفت اجتماعی و سیاسی جوامع انسانی و نیز تفاهم و درک متقابل ملت ها کمک کرده باشد و نیز در گسترش این فکر که همه انسانها به هم تعلق و ارتباط دارند گام برداشته باشد." از نظر این مخالفان عدم موضعگیری قاطع هاندکه در برابر جنایات صربها او را واجد شرایط فوق نمیکند و لذا لایق جایزه هاینه نیست.
در میان موافقان کمتر کسی هست که به دفاع مستقیم از نظرات هاندکه در مورد بالکان بپردازد. آنها یا تاکید میکنند که کسانی هم که قبلا این جایزه را گرفتهآند همگی واجد همه شرایط فوق نبودهاند و عمدتا ارزش ادبی کارشان ملاک قرار گرفته و یا بر این نکته انگشت میگذارند که به هر صورت هاندکه نخواسته به نظر قالب در رسانه ها در مورد جنگ بالکان رضایت دهد و خود از راه مشاهده نزدیکتر دست اندرکار رسیدن به تصویری دیگر از این جنگ شده است. از نظر اینان نتایجی که هاندکه به آنها رسیده قابل تعبیر و تفسیرند، اما از آنها نمیشود لزوما موضعگیری یک جانبه به نفع صرب ها را نتیجه گرفت. در میان این موافقان گروه سومی هم هستند که نظرات هاندکه در مورد بالکان را قابل قبول نمی دانند، اما به تفکیک ارزش آثار هنری او و موضع گیریهای سیاسی او قائلند. آنها در این رابطه به برخی تجربههای تاریخی مشابه هم اشاره میکنند. مثلا مورد هایدگر، گوتفرید بن و یا ارنست یونگر را یادآور میشوند که به رغم همکاری و همدلی مقطعی یا درازمدت با رژیم هیتلری کسی منکر اهمیت کار فلسفی و ادبی آنها نمی شود. چپهایی مانند آنا زگرس یا جرج لوکاچ هم زمانی که قرار بوده جایزهای بهاشان داده شود مشمول همین جر و بحثها شدهاند. برشت هم زمانی نظر مساعدی نسبت به استالین داشته و گونتر گراس که اینک چهره شاخص ادبی آلمان به شمار میرود هم 30، 40 سال پیش که قرار بود جایزه ادبی شهر برمن به وی داده شود مخالفین و موافقین بر سر آن روبروی هم صف کشیدند و گراس حتی اتهام دشمنی با آلمان و خیانت به وطن را نیز از سوی مخالفان حواله گرفت. ولی حالا در مورد همه افراد یادشده نه جروبحثها بر سر گرایش و مواضع سیاسی این افراد، بلکه این بیشتر کارنامه هنری و فکری آنهاست که کماکان محور توجه و نقد و ستایشهاست. در مورد هاندکه هم به عقیده این موافقان باید کارنامه شعری و ادبی او را دید که او را چنان بااعتبار و اعتنا کرده که مواضع سیاسیاش هم فورا حساسیت برمیانگیزد.
باری، شورای شهر دوسلدورف در اواخر ماه جاری میلادی نظر هیئت داوران را که مرکب از 5 نفر از مقامات اداری و سیاسی ( هر کدام با یک رای) و 6 نفر ناقد و کارشناس ادبیات و هنر ( هر کدام با دو رای ) است را مورد بررسی قرار خواهد داد و با گرایش مخالفی که هم اکنون در این شورا دیده میشود احتمالا به لغو آن تصمیم رای خواهد داد. موافقان، این رای را صرفنظر از جهت آن، به دخالت سیاست در امر هنر و بی اعتبار کردن چهره هاینریش هاینه و پتر هاندکه تعبیر میکنند. بسیاری از مخالفان تصمیم هیئت داوران نیز شورای شهر را در قد و قوارهآی نمی بییند که قادر به تجدید نظر در رای هیئت داوران باشد و معتقدند که چنین کاری مسئله را باز هم پیچیدهتر و اعتبار جایزه هاینه را باز هم بیشتر خدشه دار خواهد کرد.
بحث بر سر جایزه امسال هاینریش هاینه به پتر هاندکه تصادفا مصادف شده است با فوت بهآذین در ایران. نه، بهآذین در قد و قامت هاندکه نیست، اما در آنجا نیز هستند کسان و محافلی که میان فعالیت سیاسی بهآذین بهسود مشی حزب توده، به ویژه در بعد از انقلاب که روند و سمت و سویی منفی به خود گرفت و خود بهآذین را نیز قربانی کرد و تلاش و فعالیت های هنری و ترجمانی او تفکیک خاصی قائل نمیشوند و آشکارا گرایش سیاسی او و نیز برخی قضاوتها در باره منش و رفتارش را عمده می کنند تا بر کارنامه هنری و فرهنگی او سایه بیندازند. و این یعنی این که در جامعه ما نیز همین بحثهایی که اینک در آلمان بر سر هاندکه درگرفته ، منتهی در مقیاسی عقبمانده و در سطحی نازلتر ، آن هم از سوی کسانی که ادعای داشتن پیشاهنگی در یافتن رمز و راز مدرنیت و قدرت تفکیک عرصه ها و حوزه ها از یکدیگر را دارند جریان دارد. و حکایت همچنان باقی است.
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه