حافظ، رندی و موسیقی ایرانی
امروز، ۲۰مهر، روز بزرگداشت حافظ است، شاعری که ورای ذوق و حسورزی، شعرش مایههایی
غنی از «رندی» در خود دارد و همین وضعیت رندانه در شعر او همچنان مطرحش نگه داشته.
«شعر رندانه در عالیترین صورت آن همین شعر حافظ است که از "شعر
زهد" چیزی چندان در آن نمی توان یافت. در حقیقت شعر هر چه رندانه تر باشد ناب
تر است و عالی تر، یعنی تر و جاندار و آراسته و باطراوت و شنگ و زیرکانه و لذتبخش،
همچون شعر سعدی، و هر چه زاهدانهتر باشد ناسرهتر و پستتر، یعنی خشک و بیجان و
قراردادی و کلیشهای تا حد عذابآور.
جان رند شاعر به افق زیبایی چشم دوخته است و جهان را نیز از آن دیدگاه مینگرد...در
وجود رند شاعر و در عالم او طبیعت بشری آزاد است و از رنج و ریاضت رهایی یافته، و
رواست که کامرانی کند. کامرانی او در همین زیست در افق زیبایی و تجربه زیبایی
است...شعر رندانه، از آنجا که بیان تجربهی زیباییست، شعری است عاشقانه، بیان
دلدادگیست. پس ناگزیر در قالب غزل درمیآید و شاعر رند غزلسراست.
غزل رندانهی حافظ در عین آن که ماجراهای زندگانی و عشقبازیها و نظربازیهای
او را با خوبرویان «درین سراچه بازیچه» بیان میکند، در پس همهی ماجراهای
زندگانی داستان عشقی دیگر را نیز حکایت میکند که دامنهی آن از ازل است تا ابد؛
عشقی عارفانه که زمینهساز همهی دلبستگیهای و عشقهای زمینیست- داستان سرنوشت و
سرگذشت عاشقانهی جاودانهی آدم/حافظ را:
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست/// آنچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
... آنچه به حافظ در ميانِ همه ی شاعرانِ عارفِ ديگر چهره ای يگانه
می بخشد و او را در چشمِ روشنفکرانِ امروزی نيز خوشايند می کند، اين است که او به
منطقِ وضعِ "رندانه"ی انسان و گناه آلودگی آن و پذيرشِ اين تقديرِ ازلی،
جسورانه تر از ديگر شاعرانِ اين نحله می انديشد و منطقِ انکارِ امکانِ زهد در
موردِ انسان را تا به جايی می برد که به منطقِ آزادانديشی مدرن بسيار همانند می
نمايد. همين چه بسا اسبابِ بسياری بدفهمی ها را در موردِ او فراهم می کند.»
داریوش آشوری در کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» و نیز در جستاری با عنوان «معمای
حافظ»
حافظ و موسیقی ایرانی
در سالهای پیش از انقلاب که ترانهسرایان قدری وجود داشتند بهویژه در زمینه
تصنیف رجوع به حافظ و سعدی کمتر بود. در آواز البته وضعیت به گونهای دیگر بود.
شاید به همین دلیل هم است که در کنار اجراهای معدودی مانند اجرای داریوش رفیعی بر غزل
«زلف بر باد مده»، عمدهترین و بهترین تصنیفها روی شعر حافظ در زمان پیش از
انقلاب به اجراهای گروه موسیقی در جشن هنر شیراز و در کنار آرامگاه حافظ برمیگردد.
از آن جملهاند، اجرای زیبای «الا ای پیر فرزانه» با صدای پریسا و با آهنگ حسین علیزاده:
یا اجرای کمسابقه شجریان در راستپنجگاه با آهنگ لطفی و بر شعر «در ازل پرتو
حسنت ز تجلی سر زد»
بعد از انقلاب، زمانی که موسیقی سنتی هم با فروکشکردن انقلاب از بیان حماسی و همراهی کمسابقه با شور و خروش مردم فارغ شد و سرخوردگی به وجه غالب روانشناسی مردم بدل گشت، و در حالی که ترانهسرایان قبل از انقلاب هم کم و بیش فرتوت و کمکار شده بودند، دوباره رجوع به حافظ بالا گرفت و به ویژه در تصنیفها غرلهای او حضوری کمسابقه یافت:
شجریان در آلبوم معروف شیدایی که در سفارت ایتالیا اجرا کرد، هم آواز «سینه
مالامال درد است ای دریغا مرهمی» را سر داد:
و هم تصنیف زیبای «در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»:
آواز «بیداد» شجریان بر روی شعر «یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد» کارش
را به زندان کشاند
و اجرای شعر دیگر حافظ «صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن» در آلبوم دستان هم
تلاقی تصنیفی شجریان و حافظ را به اوج دیگری رساند:
«سرو چمان» هم از اجراهای ماندگار شجریان شد:
در همین سالها ناظری هم «دل میرود ز دستم» حافظ را با گروه دستان به شیوهای
متفاوت اجرا کرد که در نوع خود شنیدنی بود:
کاری که محسن کرامتی در آلبوم صبگاهی با آهنگ علیزاده بر روی غزل «سرم خوشم
است و به بانگ بلند میگویم/// که من نسیم
حیات از پیاله میجویم» هم دلکش و شنیدنی بود:
علیرضا افتخاری هم قبل از این که کاملا به سراشیب بیفتد، اجرای زیبایی کرد بر
روی غزل «بیا تا گل برافشانیم» حافظ با آهنگی از حسین علیزاده:
حافظ در آلبوم شیدایی صدیق تعریف هم جایی برجسته داشت، به ویژه آواز «به مژگان
سیه کردی هزاران نکته در دینم»:
و تصنیف «ما ز یاران چشم یاری داشتیم»
شجریان در «جان عشاق» با آهنگ مشکاتیان و پیانوی معروفی و کاری به لحاظ
ارکسترال تمیز،
اجرایی شنیدنی بر غزل
دوش مي آمد و رخساره بر افروخته بود
عرضه کرد:
هماو به همراه همایون در کنسرت همنوا
با بم نیز یکی از اجراهای زیبا بر روی غزل ناب حافظ «سمنگویان غبار غم چو
بنشینند» را اجرا کرد:
بار دیگر نوبت به محسن کرامتی رسید که همراه با آهنگهایی از ارشد تهماسبی در
آلبوم «دلدار» کارهایی شنیدنی از غزلیات حافظ ارائه کند. غزل «پند عاشقان بشنو وز
در طرب بازا// کهاین همه نمیارزد شوق عالم فانی» از دقیقه ۸
و «ترسم که اشک از غم ما پردهدر شود» از دقیقه ۲۴
اجراهای امروزیتر
در این سالها کارهای مدرنتری که بر روی برخی از شعرهای حافظ شده است،
این شعرها را از انحصار خوانندگان سنتی بیرون آورده و اجرایی متناسب حال و هوای
نسل امروزی به آنها داده است:
مثلا اجرای گروه دنگشو بر روی غزل «خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن»:
مثلا اجرای گروه دنگشو بر روی غزل «خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن»:
یا کارهایی که محسن نامجو بر روی برخی از غزلهای حافظ کرده:
مثلا «زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم» در این اجرا:
یا «ترسم که اشک از غم ما پردهدر شود»:
یا این اجرای تلفیقی او از چند غزل:
1 Comments:
عالی بود دوست من... تقریباً دو ساعت است که دارم بهین گلچین دل انگیز و هوشمندانه گوش میدم... برقرار باشید همیشه دوست عزیز
Post a Comment
بالای صفحه