12.6.09

رای هانا

هانا زنی آلمانی است. زبان فارسی را نمی‌فهمد. چند کلمه‌ای مثل سلام و بفرما و خواهش می‌کنم را می‌تواند ادا کند. تابعیت ایرانی‌اش مربوط به دوره‌ای است که با همسر ایرانی‌اش بود. ۱۰، ۱۲ سالی می‌شود که طلاق گرفته‌اند. در طول ۲۵ سال زندگی مشترکش و نیز در این ۱۲ سال جدایی هیچ‌گاه تمایلی نداشت که روسری به سر کند و به سفارت برود و رای بدهد. امروز رفته و رای داده. ازش می‌پرسم که تو و رای‌دادن؟ می‌گوید: در این سی سال هیچ وقت مثل این ۴ سال ابراز شرم نکرده‌ام که بگویم شوهر سابقم و پدر بچه‌هایم که فامیل او را بر خود دارند ایرانی‌اند. احمدی‌نژاد برای من هم مایه‌ی شرم و سرافکندگی بود. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد رای دادن بود. از این حقم برای اولین بار استفاده کردم شاید که دیگر اشاره به نام ایران برایم شرم‌آور نباشد..

پرسیدم فضای سفارت چطور بود؟ گفت عادی بود، ولی در مقابلش عده‌ای تظاهرات می‌کردند که خنده‌ام گرفت. این‌ها از من آلمانی‌ هم ظاهراً از اوضاع ایران پرت‌ترند.