پیشرفت زبان یا تباهی زبان؟* (خوب و بد توئیتر)
وقتی که فیلم صامت میبینیم باید هم به حالات چهره و میمیک
بازیگران و تغییر آن توجه کنیم و هم خطوط زیرنویس فیلم را بخوانیم. فیلم ناطق اما
این دشواری را از میان برداشته و فرهنگ متنخوانی همراه با تماشای فیلم به
حاشیه رانده شده، مگر آن که فیلم خارجی باشد و آن را دوبله نکرده باشند. و خب طرفه
این که، گرچه در این سالها صدا در فیلمها بلندتر و با کیفیتتر شده، ولی از جهتی
دیگر متنخوانی رواج گستردهای پیدا کرده، البته نه در سینما که روی اسمارتفونها
و ...
آمارها میگویند که در تاریخ بشر سابقه نداشته که به اندازه
امروز از طریق متن انسانها با هم تعامل و ارتباط داشته باشند. سال ۲۰۱۵ هر کاربر
واتسآپ به طور متوسط ماهانه ۱۲۰۰ پیام فرستاده. شمار اس ام اسها و توئیتها و
پیامها از طریق فیسبوک و ایمیل و تلگرام و ... را هم که به این رقم اضافه کنیم،
عددی بیسابقه به دست میآید. بر عکس، فرهنگ تلفنکردن رو به کاهش بوده است. جوانها
حالا بیش از آن که تلفن کنند، چت میکنند.
روند به گونهای
شدید و همهگیر شده که فیلمنامهنویسان هم نمیتوانند به آن بیتوجه بمانند. در
دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تلفنکردن بخشی لاینفک از فیلمهای کمدی یا کمدیهای موقعیت (Sitcom) بود. تمایل زیادی هم وجود داشت که
دو طرف تلفن را همزمان در یک
کادر فیلم نشان دهند (Split
Screen) تا بیننده حالات و میمیک چهره آنها را در گفتوگو شاهد باشد.
حالا ولی در بسیاری از فیلمها میان بازیگران به جای تلفن چت جاری است یا نمایی از یک توئیت یا پیامک تماشاگر را در جریان برشی از داستان فیلم قرار میدهد. نقشها در فیلمهای این روزها اگر بخواهند قرار بگذارند یا قهر و آشتی کنند آن را کمتر از طریق تلفن و بیشتر از طریق ارسال یک متن روی اسمارتفون انجام میدهند. تلفنکردن اصولا کمتر شده، مگر این که بخواهند پلیس یا آتشنشانی را خبر کنند...
حالا ولی در بسیاری از فیلمها میان بازیگران به جای تلفن چت جاری است یا نمایی از یک توئیت یا پیامک تماشاگر را در جریان برشی از داستان فیلم قرار میدهد. نقشها در فیلمهای این روزها اگر بخواهند قرار بگذارند یا قهر و آشتی کنند آن را کمتر از طریق تلفن و بیشتر از طریق ارسال یک متن روی اسمارتفون انجام میدهند. تلفنکردن اصولا کمتر شده، مگر این که بخواهند پلیس یا آتشنشانی را خبر کنند...
در مجموع، به ویژه در میان نسل جوان دورنویسی میرود
که جای دورگویی (تلفن) را بگیرد. این تغییر و تحول تبعا بر خود نوشتهها و مکتوبات
هم تاثیر میگذارد. این ترس و نگرانی وجود دارد که عکس و نماد در ارتباطات
دیجیتالی جای حروف و واژهها را بگیرد و در واقع تصویر جایگزین متن شود، چنین ترسی
چندان موردی ندارد، هر چند که متنها به لحاظ ریختشناسی با استفاده دمافزونی که
از تصاویر و اموجیها میشود دچار تغییراتی میشوند.
نوشتن دیجیتال آنچنان متنوع و چندگانه است که بر خلاف نظر
منتقدان بدبین عرصه تحولات فرهنگی همچنا از پدیدآمدن یک زبان واحد شبکهای
یا زبان واحد سایبری نمیتوان سخن گفت.
فقط وسیله ارتباط؟
با این همه،یک شاخصه در این تغییر و تحولات نوشتاری بارز
است و آن هم موجزنویسی است که به خصوص توئیتر با توجه به محدودیت حروفی که برای
یک پیام در اختیار میگذارد، دامن زده است. منتهی موجزنویسی در توئیتر کمکم به
عادت بدل میشود، به گونهای که کاربر در جاهایی هم که فضا و امکاناتی بیشتری دارد
به همان عادت فشردهنویسی ادامه میدهد. در همین بطن و متن فرمولهایی هم شکل
گرفتهاند که استفاده عمومی پیدا کردهاند: 4you ، good n8 و ... حذف سلام و خداحافظ و تعارفات در مکاتبات
هم برای تعامل سریعتر و انتقال سریعتر پیام شاخص دیگری در تعاملات نوشتاری
دیجیتال است. و البته حذف این تعارفات و آیینها خود به نمادی از رابطه صمیمی میان
افراد بدل شده که بدون هر مقدمهای وارد بحث اصلی میشوند.
یک جنبه این
موجزنویسی البته به فشردهکردن واژهها و حذف این یا آن حرف از آنها یا درآمیختن
دو واژه با حذف شماری از حروف آنها راه برده که زبان نوشتار را بیش از پیش زبان
گفتاری نزدیک میکند که صرفا در میان بخشهای جوانتر جامعه رایج است و عملا این
زبان کوتاه و مختصرشده را تحکیم و تثبیت میکند، روندی که به ضرر زبانی که تا کنون
به عنوان زبان معیار (دستکم در نوشتار) میشناختهایم تمام میشود و معنایی
جز مخدوششدن گرامر و درستنویسی ندارد.
* این متن با اتکا به بحثهایی که در این ایام در آلمان
جاری است و از جمله کتاب نوشتن دیجیتال، اثر دو خانم زبانشناس، کریستا دورشاید و
کارینا فریک نوشته شده و به نظر نمیرسد که در ایران هم با توجه به افزایش سریع
کاربران توئیتر و شبکههای مشابه این بحثها لوکس و بیگانه باشد، ولو که امروز
چنین باشد، فردا ولی ...
0 Comments:
Post a Comment
بالای صفحه