11.4.06

"در باره "نكاتي در باره يك خبر



نامه مهدي فتاپور در باره غفلت و بي تفاوتي عده اي از كاركنان يك موسسه نسبت به مرگ يكي از همكارانشان و سوالاتي كه او در اين رابطه طرح نمود، انگيزه اي شد كه دوست ديگري، جهان وليان ‌پور، نكاتي را پيرامون آن بنويسد به اين شرح:

مهدی عزیز
چند روز است که می خواهم چیزی در بارة این خبر و دلمشغولی تو بنویسم اما شک داشتم بتوانم چیزی به آن اضافه کنم.آخر سر فکر کردم همین واکنش ساده هم نشان توجه به یک فکر و یک احساس است و می تواند مفید باشد. اقتصاد آمریکا مدل سرد است. در این مدل مرکز ثقل روی فاکتور مسئولیت صدردرصد فرد است و همبستگی جمعی انکار می شود. در عمل حقوق های بالاتر پرداخت می شود ولی برای خدمات رفاهی جمعی و برای بیمه های ایام بیکاری و پیری به میزان ناچیزی پس انداز می شود. فرد ناچار است که بیشتر کار کند. در آمریکا افراد دو شغله زیاد هستند و امکان ندارد که فرد بتواند با 24 ساعت کار در هفته همة هزینه هایش را بپردازد، چیزی که در اروپا ممکن است. لیبرال ها و نئولیبرال ها در سال های اخیر تلاش کردند و می کنند که اقتصاد اروپا را به سمت مدل سرد برانند. می خواهند میزان حق بیمه هایی را که از حقوق شاغلین برای نگهداری پیران، کودکان، بیماران و بیکاران بر میدارند کاهش دهند و در عوض از طول و عرض سیستم رفاهی کم کنند. شاغلین را وسوسه می کنند که با این تغییرات حقوق ماهیانة بالاتری می گیرند و آنها را از احساس همبستگی برای تضمین یک سیستم رفاه جمعی خالی می کنند. من قبلا" به پدیدة "خاکستری شدن" (افزایش استفاده کنندگان در مقابل پرداخت کنندگان) جوامع رفاه در اروپا و ضرورت تغییرات اشاره کردم. اما لیبرالها تصمیم دارند که به بهانة این تغییرات تمام جنیه های انسانی این جوامع را حذف کنند و گاها" قوانین بسیار خطرناک وضع می کنند. در سیستم درمان مبادرت به اجرای قانون "نو کلیم" کردند تا شهروندان را وسوسه کنند که کمتر به مراکز درمانی مراجعه کنند. با آوردن اورو قیمت ها را چندین برابر افزایش دادند چیزی که در شرایط عادی در اروپا می توانست با موج مخالفت روبرو شود. به بهانة کاهش قیمت ها و دادن حق انتخاب های بیشتر به شهروندان رقابت را تا مرز جنون آمیزی بالا بردند. عنصر رقابت وارد نهادهایی شد که تا به حال سابقه نداشت: شرکت انرژی، شرکت تلفن، سیستم درمان، دانشگاه ها و حتی ارائة خدمات به بیماران روانی یا جوانان مشکل دار. در این شرایط می باید که قیمت های تمام شده کاهش یابند. ادغام شرکت ها و مؤسسات به پدیدة روز مبدل گشت و با اخراج کارکنان سعی در ارزانتر کردن خدمات کردند. یکی از پدیده های جدید برای کاهش هزینه ها ایجاد دفاتر کار منعطف است (جایی که فکر می کنم قربانی آمریکایی کار می کرده است). هر کس فقط یک میز و یک کامپیوتر می گیرد و مختصری وسایل کار. کارکنان چنین دفاتری بی نام و نشان هستند و ممکن است که برای شرکت های مختلف کار کنند و همدیگر را نمی شناسند. در چنین سیستمی بخشی از مسئولیت نگهداری و مواظبت استفاده کنندگان از دوش دولت به دوش شهروندان افتاد چیزی که صد سال پیش مسیر عکس را طی کرده بود. در هلند می خواستند که مراجعه به پزشک فامیلی را نیز زیر قانون "نو کلیم" ببرند که می توانست خیلی خطرناک باشد. چون خانواده های فقیری هستند که بخاطر پس گرفتن بخشی از حق بیمه های پرداختیشان در پایان سال از مؤسسات بیمه های خدمات درمانی ممکن است که به پزشک فامیلی مراجعه نکنند و این می توانست سبب بیمار شدن عدة کثیری در جامعه شود. سوسیال دمکرات های اصیل و واقعی که اعتقاد به ترکیب عدالت خواهی و مسئولیت خواهی، آزادی خواهی و همبستگی طلبی دارند، اعتقاد به این دارند که ابزار و وسایل رفاه محدود است و باید دائما" میان شق های مختلف بهترین شق را انتخاب کنند، هشتاد سال پیش با اتهام روزیونیستی روبرو بودند و حالا هم زیر فشار نئو لیبرال ها هستند. با امید به اینکه آنها در تمام جوامع پیروز شوند.