3.4.06

سیزده به در، حسین علیزاده ، موسیقی آذری


۱


امروز سیزده به در است و روز تفرج و تفریح مردم در ایران. و شاید روز مقاومت فرهنگی هم هست ، مقاومت در برابر بخشی از گفتمان ایدئولوژیک مسلط که منشاء تاریخ ایران رو با ورود اسلام به کشور ما یکی می دونه و هنوز هم به سختی حاضره که با اون سنن و آیین ها و ذهنیت جمعی معطوف به شادخواری و بزرگداشت طبیعت و زندگی که به دوران قبل از مقطع یادشده مربوط هستند کنار بیاد..


ولی این هم هست که دستکم در دوران حاضر سیزده به در به روز عزای طبیعت در ایران بدل می شه. تا پنجاه سال پیش که انسان ایرونی سیزده به در رو در هماهنگی و رعایت و پاسداشت طبیعت برگزار می کرد نه جمعیت این قدرها زیاد بود و نه خانه سازی و شهرگستری این قدر محیط های طبیعی برای تفرج را محدود کرده بود؛ نه این قدر ماشین در ایران بود که در پیوند با فرهنگ کژ و معوج رانندگی موجی از ترافیک ، تصادف و آلودگی شدید هوا رو دامن بزنه که بعضا در بعضی جاده ها تا سحرگاه روز چهارده فروردین هم ادامه داشته باشه ، نه ظرف های یک بار مصرف و شیشه های پلاستیکی دوغ و کوکا این همه در دست و پای مردم ریخته بود که بعد از استفاده از اونها ، باز هم بر بستر یک فرهنگ غلط در معابر و کوه و دشت رهاشون کنند ، نه تب فوتبال این قدرها بالا بود که هر گوشه ای از طبیعت به زمین فوتبال بدل بشه و نه قسما حد آتش سوزی های جنگلی ناشی از بی مبالاتی و خاموش نکردن درست آتش اجاق ها به ویرانی جنگل ها و مراتع می انجامید. همه این ها رو که رو هم بذاریم اون وقت شاید خنده تلخی بر لبامون بشینه موقعی که می شنویم اسم دیگه "سیزده به در" رو تو ایران "روز طبیعت" گذاشتند، و اون وقت شاید اظهارات یکی مقام های مسئول استان گلستان که در لینک زیر هست هم چندان غیر واقعی به نظر نرسه:


اینجا رو کلیک کنید!


۲


"موسيقي ايراني از آن جائي که قرن ها در خدمت تصوف، عرفان و دين بوده، لذا جدا کردن آن از اين خصوصيات مشگل است. موسيقي ايراني اگر از اين خصوصيات روحاني و عارفانه جدا شود ديگر نمي تواند مانند موسيقي ايراني اجرا شود. من وقتي موسيقي ايراني را با موسيقي آذربايجاني مقايسه مي کنم آن وقت است که درجه تاثير دين در موسيقي ايراني را درک مي کنم.


در مورد موسيقي آذربايجاني به جرات مي توانم بگويم که موسيقي آذربايجاني در مقايسه با تمام موسيقي هاي ملي ملل خاورميانه داراي امکانات ارکستريزه شدن بيشتري است. در اوايل قرن بيستم پرده هاي 4/1 از موسيقي آذربايجان حذف شدند و اين سبب گرديد تا آلات موسيقي کلاسيک آذربايجان بتواند در ارکسترهاي کلاسيک سمفونيک به کار روند و نيز آلات موسيقي بين المللي بتوانند متقابلا در موسيقي آذربايجان کار برد پيدا کنند.


به نظرم موسيقي آذربايجاني مملو از حس قهرماني و جسارت است. در حالي که موسيقي ايران عارفانه و غم انگيز است. درست است که موسيقي آذربايجان نيز داراي موقام هاي حزين و غمگين است، ولي وقتي آن را مي شنوي اميد و تحرک در آن احساس مي شود. در اين موسيقي حرکت و ديناميسم است. من هميشه به خوانندگان فارس توصيه مي کنم که به خوانندگان آذربايجاني گوش دهند و از طرز اجراي پرشور و مملو از روحيه آن ها الهام بگيرند."



این بخشی است از مصاحبه حسین علیزاده، موسیقیدان و نوازنده نامدار ایران در باره خودش و نوع نگاهش به موسیقی ایرانی و آذربایجانی. گرچه تنظیم کننده مصاحبه که احتمالا از ملی گرایان آذری است این جا و آنجا ترجمه مصاحبه را در راستای گرایش خودش آگراندیسمان کرده، اما مصاحبه ای است خواندنی. ، به ويژه که علیزاده که حالا 55 سالگی را هم پشت سر گذاشته تحلیل رفتن نبوغش چندان بارز نیست و کماکان، علاوه بر اجرا و نوآوری در موسیقی در باره آن نظر و نگاه هم دارد. متن مصاحبه در لینک زیر قابل خواندن است .


شهروند